ایل بختیاری جاودانه کوه ها و دشت ها
زردکوه بختیاری
 
 

 چوقا یا چوخا این لباس دیرینه چه میگوید ...! ؟

 

سالیان متمادی است که از ساخت و بافت چوقا توسط ایل لر میگذرد اما سوالها همچنان برای ایل بدون جواب و یا مبهم و کم جواب است و کسی نمتواند بصراحت بگوید چرا و به چه علت اینگونه بافت و اینکونه طرح برای ساخت چو خا انتخاب و یا طراحی شده و چرا پلکانی انتخاب گردیده هدف نهایی چیست ... ! ؟ آیا نزول است یا صعود به بالاتر .؟ آیا اتحاد برای ایل است و در کنار هم .؟ آیا پله های کوچک هم میتوانند ستون باشند ... یا هر کدام از خطها نماد یک ایل و طایفه باشد و هزاران سوال پی در پی دیگر ...اما برای ما چند سوال و تفکر عمیق پیش آمده که چرا یک چوقا ( چوخا ) با ترکیبی متوسط دارای چنین مضمونی است 
1) هفت خط پلکانی مشکی به طول و عرض11*13  سانتیمتر 
2) هفت خط پلکانی مشکی به طول و عرض6.5*13 سانتیمتر
3) هفت خط پلکانی مشکی به طول و عرض 4 *15.5 سانتیمتر
4) هفت خط پلکانی مشکی به طول و عرض1*7 سانتیمتر
5) چهارخط     مشکی به طول و عرض 3.5 * 26.5 سانتیمتر 
6 ) و ارتفاع کلی 1 متر بلندی از سر شانه ها  و هزاران خط باریک و استوار در بلندای چوقا ( چوغا ؛ چوخا ) و هزاران سئوال دیگر ... ! ! ! ؟ ؟ ؟
 

ارسال شده در تاریخ : 19 تير 1392برچسب:چوق ؛ چوخا ؛ ایل ؛ لباس ؛ بافت چوقا ؛ خط پلکانی , :: 17:58 :: توسط : farhadian shahrokh

پیراهن ( جوه )


 

طبق اظهارات بزرگان که دارای سن بالا و شرایط مستعدی را دارند پیراهن با نام محلی  ( جوه ) که تا زمان حکومت رضا شاه بصورت ساده و از لحاظ طرح چهار خانه و یا راه راه بوده که یقه آن بصورت باریک و از سمت چپ به راست به سمت کتف توسط یک دکمه بسته میشد و رنگ مشکی آنرا در زمان عزا می پوشیدند پیراهن این مردان از پارچه نخی بوده است .تمام نویسندگانی که در مورد لباس در قوم لر اشاره داشته اند براین امر مشترکا واقفند .


ارسال شده در تاریخ : 19 تير 1392برچسب:پیراهن ؛ رضا شاه ؛ جوه ؛مسجدسلیمان ؛ رامهرمز ؛ ایذه , :: 1:50 :: توسط : farhadian shahrokh

 شلوار دبیت 

علیقلی خان بختیاری ( سردار اسعد ) در کتاب دست نوشته تاریخ بختیاری در صفحه 416 و417 خود به نقل از کلنل بل ( بیش از پانزده جهانگرد مرد و زن که از اوایل دوره قاجار به بعد از سرزمین بختیاری دیدن کرده و کتاب نوشته اند ) اینگونه ذکر میکند ...از یک طرف مهمان دوست نسبت بزن ها و به طایفه خودشان وفا دار و بکلی از اخلاق بد ایرانیها منزه از طرف دیگر وقتی که متغیر میشوند بدرجه وحشی گری میرسند خصوصا در موقع  ( خون کالات ) تمنی و مداومت مینمایند بحدی که خانوادهها بر طرف میشوند  و از اخلاق و قیافه آنها آثار آزادی کوههای خودشان هویدا .لباس و قیافه آنها عموما یکسان است و صورتا سیاه چرده زلفهای سیاه دو شقه از پشت گوش آویزان شده چشم و ابرو و ریش و سبیل سیاه عرقچین و کلاه سیاه بسر عبای سیاه بدوش و رنگ لباس زنها آبی سیر است مردها تندرست و قوی از این هیکل آنها آثارمردانگی پدیدار شلوار گشاد بپا قطار فشنگ بکمر و تفنگ مارتین بدوش و یک شمشیر از زیر زین آویزان کارد و طپانچه در کمر زنهای بلند قامت و سیاه چرده و خوش اندام و خوش قامت صورت آنها نپوشیده و در چادرها از مردان پنهان نمیشوند تعداد ازدواج حتی بین فقرا معمول است . ولی از طرف دیگر بی وفاهی کمیاب و لذت زندگانی فامیلی فراوان ( لیارد ) هم زندگانی اندرونی رئیس چهار لنگ را خوب بیان نمود . لباس زنهایشان شلوار و پیراهن گشاد و یک مینا روی لباس لطافت آنها کم است . ( مترجم یوسف خان مسیحی رئیس تحدید تریاک )   
آنچیزی که عنوان گردید بدین لحاظ بود که میبایست نوع پوشش ایل بختیاری در تاریخ به نوعی و تا حدودی روشن شود که ایل هچنان طی گذر زمان با همین لباس میزیسته و تاکنون ادامه حیاط داده است که این گفتارهای تاریخ است نه ایلی ...
 ایل لر یا همان بختیاری نسبت به هم به یک گونه لباس میپوشند اما با اندکی کوچک در بعضی جاها متفاوت که میتوان یکی از علل آنرا شرایط اقلیمی ذکر کرد .
لباس مردان بختیاری شامل :کلاه نمدی ؛ چوقا ؛ شال کمر ؛ شلوار مشکی دبیت ؛ پاپیچ ؛ گیوه ملکی ؛ پیراهن ؛ کمر بند ساچمه کاری شده با سگک استیل ( دو وال ) کردین ( نمدی )                                                                                             شلوار دبیت : پارچه ای نخی و تماما مشکی رنگ و با حداکثر سه متر مصرف پارچه که بصورت راسته و گشاد درست میشود ؛ دارای یک جیب در سمت راست و تا بالای زانو که معمولا دارای زیپ میباشد کمر آن دارای سه کش یا به نوعی از قدیم سه بند میباشد .بهترین نوع این پارچه شلواری ، حاج علی اکبری که یکی از افراد سفارش دهنده و تولید شده در کشور انگلستان و اخیرا در کشور کویت میباشد . بر روی شلوار دبیت معمولا مردان یک کمر بند چرمی که ساچمه کاری گردیده و دارای سگک استیل میباشد استفاده میکنند که دمپای این شلور گشاد و حدود ده سانتیمتر از پایین دمپای آن بخاطر صاف اسیتادن شلواربصورت ضربدری دوخته تا سنگین و صاف بایستد .در موقع حرکت و تند روی سریع مردان کمر شلوار را از بالا تا میزنند تا جلوی سرعت و دست و پا را در زمان جنگ با اسلحه یا چوب ( گرز ) و یا پرتاب سنگ که بشترین مهارت را دراین زمینه ها دارند نگیرد . همچنین در موقع درو دمپای شلوار را از پایین بسته و به آن یک زنگول کوچک ( قر ) که جهت متواری نمودن جانوران موذی و خطرنا ک همچون مار نزدیک میشوند با صدای زگول ( قر ) آنرا متواری نمایند .                                                   

برچسب‌ها: شلوار دبیت ؛ سردار اسعد ؛ کلنل بل ؛ کلاه سیاه ؛ حا
 

ارسال شده در تاریخ : 17 تير 1392برچسب:شلئوار دبیت ؛ سردار اسعد ؛ کلنل بل ؛ کلاه ؛ سیاه چادر, :: 21:37 :: توسط : farhadian shahrokh

 شلوار دبیت 

علیقلی خان بختیاری ( سردار اسعد ) در کتاب دست نوشته تاریخ بختیاری در صفحه 416 و417 خود به نقل از کلنل بل ( بیش از پانزده جهانگرد مرد و زن که از اوایل دوره قاجار به بعد از سرزمین بختیاری دیدن کرده و کتاب نوشته اند ) اینگونه ذکر میکند ...از یک طرف مهمان دوست نسبت بزن ها و به طایفه خودشان وفا دار و بکلی از اخلاق بد ایرانیها منزه از طرف دیگر وقتی که متغیر میشوند بدرجه وحشی گری میرسند خصوصا در موقع  ( خون کالات ) تمنی و مداومت مینمایند بحدی که خانوادهها بر طرف میشوند مانند دهاتیهای ایرانی تقلبات معروف ندارند و از اخلاق و قیافه آنها آثار آزادی کوههای خودشان هویدا .لباس و قیافه آنها عموما یکسان است و صورتا سیاه چرده زلفهای سیاه دو شقه از پشت گوش آویزان شده چشم و ابرو و ریش و سبیل سیاه عرقچین و کلاه سیاه بسر عبای سیاه بدوش و رنگ لباس زنها آبی سیر است مردها تندرست و قوی از این هیکل آنها آثارمردانگی پدیدار شلوار گشاد بپا قطار فشنگ بکمر و تفنگ مارتین بدوش و یک شمشیر از زیر زین آویزان کارد و طپانچه در کمر زنهای بلند قامت و سیاه چرده و خوش اندام و خوش قامت صورت آنها نپوشیده و در چادرها از مردان پنهان نمیشوند تعداد ازدواج حتی بین فقرا معمول است . ولی از طرف دیگر بی وفاهی کمیاب و لذت زندگانی فامیلی فراوان ( لیارد ) هم زندگانی اندرونی رئیس چهار لنگ را خوب بیان نمود . لباس زنهایشان شلوار و پیراهن گشاد و یک مینا روی لباس لطافت آنها کم است . ( مترجم یوسف خان مسیحی رئیس تحدید تریاک )   
آنچیزی که عنوان گردید بدین لحاظ بود که میبایست نوع پوشش ایل بختیاری در تاریخ به نوعی و تا حدودی روشن شود که ایل هچنان طی گذر زمان با همین لباس میزیسته و تاکنون ادامه حیاط داده است که این گفتارهای تاریخ است نه ایلی ...  
شلوار دبیت : پارچه ای نخی و تماما مشکی رنگ و با حداکثر سه متر مصرف پارچه که بصورت راسته و گشاد درست میشود ؛ دارای یک جیب در سمت راست و تا بالای زانو که معمولا دارای زیپ میباشد کمر آن دارای سه کش یا به نوعی از قدیم سه بند میباشد .بهترین نوع این پارچه شلواری ، حاج علی اکبری که یکی از افراد سفارش دهنده و تولید شده در کشور انگلستان و اخیرا در کشور کویت میباشد . بر روی شلوار دبیت معمولا مردان یک کمر بند چرمی که ساچمه کاری گردیده و دارای سگک استیل میباشد استفاده میکنند که دمپای این شلور گشاد و حدود ده سانتیمتر از پایین دمپای آن بخاطر صاف اسیتادن شلواربصورت ضربدری دوخته تا سنگین شده و صاف بایستد .در موقع حرکت و تند روی سریع مردان کمر شلوار را از بالا بسمت داخل تا میزنند تا جلوی سرعت و دست و پا را در زمان جنگ با اسلحه یا چوب ( گرز ) و یا پرتاب سنگ که بشترین مهارت را دراین زمینه ها دارند نگیرد . همچنین در موقع درو دمپای شلوار را از پایین بسته و به آن یک زنگول کوچک ( قر ) که جهت متواری نمودن جانوران موذی و خطرنا ک همچون مار نزدیک میشوند با صدای زنگول ( قر ) آنرا متواری نمایند .                                                   



 

 

روستای لیوس

 


 

 

صدای لیوس را بشنو ...! ؟


 لیوس نام یک روستای تاریخی و توریستی که تیره های ؛ارقش ؛عشیری ؛ قاسمی ؛ عباسی و اسماعیلی از طوایف چهارلنگ و بعضی مناطق نزدیک به آن طوایف هفت لنگ در آن سکونت دارند که در90 کیلومتری دزفول  محل کوهنوردی و صخره نوردی جوانان و علاقه مندان به این رشته ورزشی است ؛ زمانی جمعیت ساکن در این روستا   بالغ بر یکصد وپنجاه خانوار بوده که براثر کم لطفی و کم توجهی و بی مهری قرار گرفته که با تمام  مردم کوچنده وبافنده ؛ مال رو ؛ گله و رمه داروکشاورز به جمعیت پنجاه خانوار کاهش یافته این  روستا درپای کوه لنگر که از بالا ناظر بر روزگارسخت لیوس دارد ویک لحظه چشم از اوبر نمی دارد گر‌چه از دور ابهت کوه لنگر که کوه لیوس هم نامیده می شود بیننده رامجذوب خود میکند، ولی وقتی نزدیک می‌شوی، این خود لیوس و محیط سنگی و خانه های طاقی شکل آن ا ست که شما را شیفته خود می‌کند. چون هر سو که بنگری چیزی برای دیدن، مجذوب شدن و تفکرو تامل وجود دارد. این کوه از شمالی‌ترین کوه‌های خوزستان است. لیوس درشمال دزفول قرار دارد. مسیر دزفول تا لیوس مسیری کوهستانی وبا کوههای متفاوت سنگی و غیر سنگی مناظری دیدنی (به خصوص در فصل بهار)را دارد.ارتفاع 2450 متری  کوه لیوس نیز معروف و دارای شیب تند سنگی میباشد . و ازراههای سردشت لالی ودزفول   و اندیمشک نیز به آن راه دارد واز کنار سد تنظیمی دز باید عبور کرد .

 قابل ذکراینکه آن چیزی که روستای لیوس را در تاریخ ماندگار کرده قدمت تاریخی روستا نوع بافت ساختمانی طاقی شکل که توسط چوب نی و گچ با معماری خاصی ساخته شده بگونه ای که حتی قبرستان مردگان آن منطقه دارای چنین ساختی میباشد کوچه های میان گذر بین خانه ها تماما سنگی میباشد. مهمتر از همه اینها مهمان نوازی مردم خونگرم که درب هیچ خانه ای بر روی کسی بسته نیست. ساخت چوقای آن که قدمت فرهنگ یک سرزمین و یک ایل بنام ( لر)  چهار لنگ و هفت لنگ را بهمراه دارد مکانی که شروع بافت چوقا ( چوخا ) را برای اولین بار در ایل لر بنا گذاشته و امروزه به جایی رسیده که ساکنان لیوس برای گذراندن امرار معاش لچک و می نا ؛ و قر؛ کرکیت و پره ؛ چوقا و دبیت ؛ سبد ( تویزه ) شیر دنگهای خود را ومیراث گذشتگان را بفروش میرسانند. برای رسیدن به این مکان از سمت دزفول باید از روستا ها و آبادهایی در مسیر همچون پا منار؛ اسلام آباد ؛ بازرگه ؛ شیهون ؛ سردشت ؛ حسن آقا دارک ؛ دیونی ؛ امام زاده بی بی بانو؛ ماشکار؛ دهستان احمد فداله و روستای آذنگ و...عبور کرد کوههای سر به فلک کشیده بیر ؛ لگریون و...همچنین درختان زیبای سرزمین بختیاری جزء جدا نشدنی این چشم اندازها میباشد .

 

 

 

 

 

درختانی همچون بلوط ؛ بادام زمینی ( جرگ ) ؛ بن ؛ کلخنگ و ... که درزمستان و بهاربا روییدن گیاهان غذائی  و دارویی این زیبایی را دو چندان میکند . این هنر و قدرت بافت چوقا نیزازروستای لیوس به زنان طایفه کیارسی و زنان طایفه موری نیز انتقال یافته. آنچیزی که روایت میباشد اولین بار این لباس توسط یکی از خوانین لرستان در منطقه لیوس که از توابع شهرستان دزفول میباشد در میان بختیاریها رواج یافته است.

 بهترین نوع چوقا در ایل بختیاری مربوط به چوغا لیوسی بوده که تاریخ و قدمت واقعی آنرا تاکنون کسی رسما اعلام ننموده . اما آنچیزی را که اهالی روستای لیوس بما گفته اند به جزء خانواده ها از جمله افرادی که مهارت و کار دوخت چوقا را در منطقه لیوس برای آخرین بارانجام میداده مرحوم رضا عباسی ازایل چهار لنگ و طایفه دیناور بوده که به علت عدم حمایت و تمکین مالی دست از کار کشیده اند. مشکلات معیشتی در میان خانوادهای لیوس خصوصا شیر زنان  و عدم پیروی ساکنان روستا و فرزندان از شغل پدران و مادرانشان و پذیرش شهر نشینی فرزندان جهت تحصیل و کارعدم حمایت و برگرداندن مجدد این فرهنگ و هنر را  در میان اهالی و ساکنان روستا را کاملا رو به انزوا و نابودی کشاند.مردمی که روزی فرهنگ ساخت مسکن ؛ قالی و قالیجه حورو حورجین شیر و شیر دنگ وخرسک و گلیم ...را می ساختند اکنون باید فرزندانشان در خیابانهای استان قدم بزنند شاید هم آنها روزی شلوارهای استریج بپوشند ... !!! ؟؟؟

 

                   و دیگر کسی صدای کرکیتهای لیوس را نمیشنود . ! ؟  

 

مسیر کوچ عشایر لیوس به دو منطقه انجام میگیرد که اینکار بعد از درو غلات و جمع کردن غله در چیر ( چیدمانهای سنگی بصورت خشک و گرد که بعد از انجام درو غله بخاطر ذیق وقت و حرکت بسوی ییلاق غلات را در آن جمع آوری و دپو میکنند ) تا زمان بازگشت از ییلاق میباشد .ییلاق مردم لیوس بسمت پیر صالح و احمد فداله و تعدادی نیز به سمت کوی سفید دشت و سپس سری و کیرو و از آنجا به ییلاق انجام میگیرد و بعضا تعدادی تا ازنا و الیگودرزو عده ای تا کرمانشاه تغیر مسیر میدهند. 

 

 



 

چوقا ( چوخا )

 

یکی از هویتهای مردم و فرهنگ هر ایل و سرزمینی لباس آنها میباشد که یکی از این فرهنگها مربوط به ایل بختیاری میباشد وچوقا یا چوخایکی از لباسهای بالا پوش مردان ایل بختیاری که بعضی از مردم شهر نشین نیز بخاطر احترام و تعصب و علاقه مندی و جلوه زیبای خاص آن و احیاء فرهنگشان از این لباس در مراسم و جشنها از آن استفاده مینمایند . چوقا یا همان چوخا که بر گرفته از فرهنگ این ایل است در پایان فصل بهارو رفتن بسوی گرما ؛ مردان ایل با زدن پشم گوسفند (چره ) کردن که یک نوع قیچی میباشد که در بیشتر فرهنگهای ایرانی اعم از لر ؛ کرد ؛ قشقایی ؛ ترک ...از آن برای اینکار استفاده میکنند توسط مردان چیره دست زده میشود . و این پشم تحویل شیر زنان غیور برای شکستن و پاک کردن و جدا کردن خار و خاشاک و تفکیک پشم هایی که به نوعی بهم تنیده شده و جدا نمیگردند جدا و ضمن گذاشتن در آفتاب آنرا میکروب زدایی وجانور زدایی کرده و سپس آنرا در آب شسته تا کاملا تمیز گردد و سفیدی آن با بهترین جلوه نمایان شود پس از خشک شدن ؛ پشم را شکسته و ضمن آماده کردن برای مرحله بعد توسط سه تکه چوب که معمولا از چوب درخت بلوط یا کنار درست میشود بنام پره  ( به توضیحات پره مراجعه نمائید ) رشته رشته شده و سپس در اندازه مخصوص ریسیده میشود تا حدی که باریکی این ریسیدن جوابگوی انجام کار باشد ( معمولا در حد اندازه ضخامت نخ کاموا ی باریک ) که بعد از انجام اینکار سپس پشم را دور پره بصورت گلوله ای در آمده که به آن خم یا گلوله میگویند که در صورت نیاز به ضخیم بودن نخ از میان گلوله ها سر نخ را بیرون آورده سپس مجددا نخها را بوسیله پره بهم ریسیده که این نخهای ریسیده شده زمان آماده شدن بصورت گلوله ای یا کلاف یا بصورت ( ماه شر )  کوچک یا بزرگ ( به توضیحات مراجعه شود ) در می آورند تا ضمن آماده کردن کلیه امکانات در روز موعود که در ایل بختیاری روز و ساعت خوب و بد را انتخاب کرده و شروع به نصب یک دار چوبی یا فلزی یا ترکیبی از هر دو گونه بنام ( تم دار ) مینمایند .تم داریا همان دار که توسط چها ر میله فلزی یا چوبی  با رعایت حد فاصله به  چها ر جناحین زمین بوسیله نخ و ریسمان مهار میگردد و به تم دار بسته میشوند .علت زدن چهار میخ چوبی یا فلزی در جناحین بخاطر شل و سفت کردن رشته هایی میباشد که ممکن است در حین بافتن رشته ها سفت یا شل شوند و با اینکار میله ها ی تمدار را شل و سفت میکنند تا ضمن بافتن و سفت شدن داراز بریدن ریسمانهای سراسری ( بنامهای چله ؛ تون ؛ تار) جلوگیری بعمل آید . ( در تکنو لوژی جدید تمام دار از فلز جوش داده و پیچ و مهره استفاده میگردد ) دار بسته شده بر روی زمین آماده و ضمن بستن یک سر نخ از یک طرف شروع به بستن رشته ها بدون آنکه قطع شوند با فاصله معین از همدیگر از با لا به پائین تا پایان بستن حد و اندازه دار مورد لزوم انجام می گیرد ؛ سپس در نیمه نزدیک به طول دار یک چوب تا حداکثر حدود 2 اینچ ضخامت تار و پودها یا چله را یکی یکی از رشته های زیرین با ( خم ) یا رشته دیگری سر تا سر عرض دار را که ( پیز ) به این چوب میگویند  نخها را رشته رشته  به پیز می بندند  و در دو طرف پیز دو قطعه سنگ یا هر وسیله دیگرهمانند چوب که پیز را بالاتر از ارتفاع دار ببرد قرار میدهند و یک چوب باریکتر از پیز بنام هاف ( پشت پیز ) که آن هم سر تا سر عرض دار را بگیرد و مقداری از لبه های دار بیرون باشد قرار میدهند که  بعضا به هر رفت و برگشت آن ( آرک برک ) یا همان چوب پشت پیز( کوجی ) نیز میگویند . انجام اینکار باعث میشود که با جلو و عقب کردن هاف یا پشت پیز ریسمان یا چله ؛ تون ؛ تار؛بالا پائین شده و گره ها یا گند ؛ خفت یا در لفظ ترکی آن ایلمیت بصورت ردیفی در هم قفل میگردند .کار جابجایی رشته های طولی جهت بافت را پیز و پشت پیز با هم انجام میدهند . حال تمدار آماده ؛پیز و پشت پیز آماده و پشم های بی جان که روزی جان داشتند آماده تا زن بختیاری بوسیله دستان هنر مند خویش و شانه ( کرکیت ) و با نقش ها جانی دو باره بر تن چوغا و تن مرد بختیاری کند که بیرون و درون او همچون مردانش یکیست . چوغا تنها لباسی است که پشت و روی آن  یکی میباشد ؛ چه در سرما چه در گرما آنرا بر تن میکنند و در تمام فصلها کارایی خود را دارد و باران بر درون آن نفوذ نمیکند و در زمان عبور از کوههای صعب العبور از پائین آنرا بالا کشیده و گره میزنند تا جلوی حرکت دست و پا را نگیرد . طول هر چوغا 2/50  تا 3 متر برای بافت میباشد و و ارتفاع آن در زمان پوشیدن تا کمی زیر زانو میرسد و در ایل زاگرس نشین با رنگهایسفید و مشکی وآبی بافته می شود .چوغا از بالا بصورت دو تیکه بهم وصل و توسط همان نخها اما تا حد توان باریکتردوخته میشود خط باریک مشکی نقش ها را از هم جدا کرده این لباس آستینی ندارد و از بالای شانه به پائین بیست سانتیمتر جهت آستین توسط نخ و سوزن دوخته و دو طرف آن به جلو تا میشود . لباس در زاگرس نشینان با دو رنگ سفید و مشکی و طبق بافتی خاص و در ابعاد و طرحی مشخص بافته میشود و هیچ تغیری خود سرانه تا کنون در بافت آن داده نشدهچرا که یکی از هویتهای هر ایل لباس آن است . بهترین نوع چوغادر ایل بختیاری مربوط به چوغا لیوسی بوده که لیوس نام یک روستا در90 کیلومتری دزفول در پای کوه لنگر که زمانی دارای یکصد و پنجاه خانوار بوده که از راههای سردشت لالی ودزفول و اندیمشکنیز به آن نیز به آن راه دارد واز کنار سد تنظیمی دز باید عبور کرده ؛ قابل ذکراینکه روستاهای پا منار؛ اسلام آباد ؛ بازرگه ؛ شیهون ؛حسن آقا دارک ؛ دیونی ؛ ...و کوههای سر به فلک کشیده و درختان زیبای سرزمین بختیاری جزءجدا نشدنی این چشم اندازها میباشد . این هنر و قدرت نیز به زنان طایفه کیارسی و زنان طایفه موری نیز انتقال یافته. آنچیزی که روایت میباشد اولین بار این لباس توسط یکی از خوانین لرستان در منطقه لیوس از توابع شهرستان دزفول در میان بختیاریها رواج یافته ( سند کتبی در این زمینه تاکنون نیافته ایم ). در بعضی از روستاها همچون روستای گازر خان از توابع استان قزوین طبق اظهارات بزرگان آن روستاها و یکی از روسای دبیرستانهای بازنشسته و ساکن و بومی آن منطقه ( آقای صفری ) که اکنون مهمان پذیر توریست های ایرانی و خارجی و یکی از پرورش دهندگان درخت گیلاس جهت جشن های سالیانه گیلاس در روستای گازر خان از توابع  قزوین نزدیک به روستای شاعر ایرانی مرحوم علی معلم  ( روستای  معلم کلایه ) بوده و جزء افراد متدین میباشد اظهار میدارد ( روستای گازر خان از توابع شهرستان قزوین که در پای دژ الموت قراردارد  کلیه البسه نیاکان این سرزمین اعم از چوغا ؛ شلوار؛ دبیت ؛ گیوه ؛ گالشت ؛ شلوار قری ؛... که از ایل بختیاری میباشند  یکی میباشد که پدرانشان این لباسها را میپوشیدند و خود شخصا زمانی در خانه داشته اند . جزء تفاوتی در رنگ چوقا که بجای رنگ مشکی از رنگهای قرمز آبی سبز و... بصورت متنوع استفاده شده و به جای نخ مشکی کار میگردید و دامن زنان و دختران نیز با همان طرح شلوار قری بوده اما دامن دختران همانند منطقه شمال کوتاه اما دارای قروچین بوده .) احتمالات بسیار میرود که این قوم به چند علت مهاجرت کرده باشند :1 - حمله مغول به دژ الموت که نهایتا با خیانت یکی از افراد و فرماندهان که سومین فرمانده در میان لشکر حسن صباح منجر به سقوط دژ گردید ) ؛ حمله اسکندر مقدونی وحمله ترکهای عثمانی به ایران ...ودفاع اقوام لر ؛ قشقایی ؛ کرد وبقیه اقوام ایرانی ...از کیان سرزمین ایران. 2 – زمان ییلاق قشلاق ایل و فوت بزرگان ایل و ماندگاری آنها در یک جای و مکان مشخص برای همیشه . 3 –دستورات حکومتی دوران مبنی بر یکجا نشینی عسایر ( عالی قا پو ) ( آلی قاپو ) و...

 درپایان هر روز که کار به اتمام می رسید با توجه مجد د به روز خوب و بد با اسپند دود دادن و با بسم الله گفتن شروع به برش و بریدن دارو چله بری میکنند .قابل توجه اینکه با شروع و نشستن آفتاب  در غروب و به نوعهای دیگر که بگویم با در آمدن ستاره بهرام از آسمان وبازگشت  گاوها به آبادی و روستا از چرا که به آن ( گاه به مال  ) میگویند زنان از بافتن هر نوع زیر انداز و قالی ؛ جاجیم و گلیم های نخی و پارچه ای و ... دست بر میدارند .( از طلوع تا غروب) باید دانست آنچیزی که بیشتر مایه دوام سروده ها و آوازه خوانی ( گو گریوه ها ) جهت مردان و دلاوران و حماسه ها و تجلیل از یاد مردگان و شیر مردان وشیر زنان وحماسه ها گردید همین سروده ها و گو گریوه ها بر پای تمدارها و بافته ها بود تا یافته ها نیز از یاد نرود .و اگر اصالت همچنان ادامه می یافت تاریخ ایلها توسط شهر نشینان فرهنگ از دست داده دستخوش حوداث غم انگیز نمیگردید .                                            

حال کاموا جای تمام واقعیت ها را گرفته و دیگر کسی به فکر اصل و اصالت کار نیست و نمیباشد .                                       

اکنون چوقا بر تن مردان ایل و با طرحی جان دار و در حال سخن گفتن با ایل بختیاری جاودانه کوهها و دشتها میباشد .  

این واقعیت بافت چوقا تقدیم میگردد به مادربزرگوارم فرزند غفار مناطایفه شهنی  بلیل از اولاد فرهاد و مرحومه مادر بزرگم بی بی خونسی فرزند جووش ( جهانبخش ) از مناطایفه نصیر که تا جان بر غالب داشت حتی در زندگی شهر نشینی از واقعیت تاریخی ایلشان فرار نکرده و با لباس سنتی خود جان سپرد و از بافت گلیم ؛ قالی ؛ خرسک ؛ حور و حورجین و رنگ رزی سنتی ایلش دست نکشید و خاطره ما را از محبت و خوبیهای خود پر کرده  واحترام به تمام زنان اقتدار مند ایل بختیاری  که تمام مشقتهای زندگی را متحمل گردیدند و برگ زررینی بر تاریخ ایل بختیاری زدند . بیاد مادر بزرگمان که خرسک هایی که اواخر عمر خود در سال 1356 در منزل بافت و از پارچه های مازاد و بلا استفاده که قیچی کرده با پره گردانده و گلیم پارچه ای میبافت . روحشان شاد .  

 

چره : یک نوع قیچی فلزی است که در کشور ایران کلیه عشایر و روستا نشینان و دمداران از آن برای چیدن پشم و زدن موی بز از آن استفاده میکنند معمولا انجام اینکار در طول سال به دو بار میرسد .

 

پره :یک وسیله چوبی حدودا با شانه های 30 سانتیمتری که لیس پره آنهم در همین اندازه بوده جهت ریسیدن پشم و پنبه و موی بز و پارچه ... از آن استفاده میکنند چوبی که به آن حالت نیمه قوس داده و مرکز چوب پهن تر از بقیه آن میباشد و در مرکز چوب سوراخ میباشد . چوب زیرین رو به بالا و اندازه عرض چوب دارای شکاف و چوب بالایی از زیر به همان اندازه عرض چوب دارای شکاف و بصورت بعلاوه +توسط یک چوب باریک به ضخامت یک مداد که جهت نگهداری پره ها پائین آن ضخیم تر از بالای آن میباشد بنام لیس پره و چوب پرها بهم متصل میگردند . در بالای لیس پره یک شکاف باریک به اندازه یک نخ یا تار وجود دارد تا در زمان ریسیدن پشم را بصورت باریک در خود نگه دارد .افرادی که دارای سلیقه و حوصله باشند پره را نقش و نگار میکنند . 

پره در ایل چهارلنگ : در بعضی از زنان ایل چهارلنگ بعضا از یکنوع پره دیگر نیز بنام دوک یا دیک استفاده میگردد که بجای پره یک چوب  گرد به شعاع حدوا چهار سانتیمتر که مرکز آن سوراخ میباشد و جوب پره یا ( لیس ) از آن عبور میکند که طول آن به سی سانتیمتر میرسد و بالای آن به حدود دو سانتیمتر بصورت قوس دار جهت نگه داشتن نخ و ریسیدن استفاده میگردد .

 

 
 
 
ماه شر ( کلاف ) : نخهای رسیده شده که بصورت دسته بندی زنجیره شکل یا کلاف و یا گلوله ای در می آیند . 
 
پیز : که اصطلاحا یک میله چوبی یا لوله ای میباشد که در وسط دار قالی نخها و پود های زیرین را جهت بالا و پائین رفتن نخهای دار توسط ریسمان به آن میبندند. 
 
پشت پیز : در هر سری بافت ردیفی ضمن جلو و عقب کردن آن وظیفه بالا و پائین بردن تار و پودهای دار را دارد .  
 
کرکیت ( شانه ) : کار زدن بافتها و ماشر و گره ها در تمام وسایل بافتنی مثل چوقا ؛ گلیم ؛ قالی ؛ جاجیم ؛ خرسک و ...به عهده کرکیت یا همان شانه میباشد که بصورت فشرده به هم تنیده شوند تا بتوان ضمن در آوردن رجهای بعدی کار مستحکمی ارائه داد .
کرکیت در ایل بختیاری توسط تسمه های باریک فولادی ؛ روده گاو ؛ یا چرم و چوب بلوط یا کنار و منگولهای فلزی جهت ایجاد آهنگ و طنین صدای خوش  به بدنه کرکیت وصل میشوند زیبایی کار در کرکیت دسته و بدنه یک تیکه آن است که بالای دسته به شکل سر بز در آورده میشود و جهت جلوگیری از پرت شدن دست بافنده نیز در هر ضربه میگردد . 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
در کار بافت از وسایل دیگری همچون قیجی ؛ قلاب ؛ چاقو و ... استفاده میگردد . 
 

 



 

بنام خالق هستی

با نام او آغاز کردیم که همگان به حضور و وجودش با هر نامی معتقدند و می دانند که تنها اوست که توانسته تمام کائنات و هستی روی زمین را بوجود آورد و روش زیستن و زندگی کردن را در غالب یک فرهنگ به بشر بیاموزد .

سالهای متمادی است که تلاش بر آن دارم که با نوع فرهنگ زیستی مردم قومم که دارای یک زبان ؛ گویش و آداب و سنن و رسم زیستن خو گرفته و بار آمده اند قدمی بردارم و یکی از این اقوام پاک اصیل ایرانی را که قوم لر همان لر بزرگ ؛ بختیاری میباشد و بیش از بیست سال سعی و تلاش بر نوشتن و به تصویر کشیدن ایل پاکمان را بر حسب وظیفه که از سوی بزرگان به دوشمان گذاشته شده است . گه تا زنده بودند نمیدانستیم اینها تاریخ گذشته و آینده اند و تا آنان را از دست دادیم خود به سنی رسیدیم که دیگر جایی برای جبران وجود ندارد . ! ؟

به امید او در تاریخ چهارشنبه بیست و نهم آذر ماه یکهزار و سیصد نود و یک برابر با نهم صفر یکهزار چهار صد و سی و چهار با خود سوگند خورده ایم تا جان در کالبد داریم بدور از هر غرض و سعی کوشش با کمک شما عزیزان ایل غیور و هم تبار لر و ایرانی اعم از پیر و جوان مرد و زن از هر طایفه و تیره و اولادی  همچون گذشته کمک خواسته و دست رد به سینه مان نزنند و اطلاعات و نظرات خود رایرایمان ارسال نمایند . ضمن اینکه پیشاپیش از تمامی عزیزانی که این اطلاعات را مطالعه مینمایند چنانچه اشتباهی در نوع نوشتار اسامی افراد و یا اقوام و طوایف و یا اسم مکانها ملاحظه مینمایند عذر خواسته و بر ما خرده نگرفته که ممکن است هر شخصی و یا طایفه ای دارای دو اسم باشد و توان نوشتن و یا اطلاعی از اسم اصلی نداشته و معمولا این اطلاعات طی پرس و جو از افراد و طوایف در این وبلاگ و وبسایت نوشته میشود و قصد حتک حرمت به هیچ فرد و یا اولاد ویا طایفه ای را نداشته و جلوتر افتادن اسامی اشخاص و افراد و ... دلیلی بر ارحع بودن کسی بر دیکری نمیباشد و همه برایمان یکسان و از یک ایل میباشند . امید است شب یلدا که آغاز بکارمان میباشد به کمک شما سروران  حضرت حق یاریمان فرمایند .

                                اینشاالله                            

                                                                                                                                                                                                                                      شاهرخ فرهادیان  1391                       



ردیف

نام کوه

شهرستان

استان

ارتفاع ( متر )

ناحیه

1

دنا

 

کهگیلویه و بویراحمد

۴۴۰۹

زاگرس شمالی

2

زردکوه

کوهرنگ

چهارمحال و بختیاری

۴۲۲۱

زاگرس شمال مرکزی

 

3

اشترانکوه

دورود

لرستان

۴۱۵۰

 

 

زاگرس شمال مرکزی

4

کوه گره

 

اقلید

فارس

۳۹۹۰

 

زاگرس جنوب مرکزی

5

کوه بل

اقلید

 

فارس

 

۳۹۴۳

زاگرس جنوب مرکزی

 

6

کوه دارابشاه

 

فریدن

 

اصفهان

 

 

۳۹۰۰

زاگرس شمال مرکزی

 

7

کوه هزاردره

لردگان

 

چهارمحال و بختیاری

 

۳۸۸۰

زاگرس جنوب مرکزی

 

8

کوه منار

مسجدسلیمان

 

خوزستان

 

۳۷۵۰

زاگرس جنوب مرکزی

 

9

کوه راگ

لردگان

 

چهارمحال و بختیاری

 

۳۶۶۱

زاگرس جنوب مرکزی

 

10

کوه گرین

بروجرد

 

لرستان

 

۳۶۳۰

زاگرس شمالی




 
 
 
 
رشته کوه زاگرس:
زاگرُس رشته‌کوهی در غرب و جنوب ایران است. این رشته‌کوه از کرانه‌های دریاچه وان در کردستان ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و لرستان تا استان‌های فارس و کرمان و هرمزگان ادامه می‌یابد. دامنهٔ این رشته کوه به شمال عراق نیز امتداد دارد.نام باستانی رشته کوه زاگرس کُر یا کور است: بر طبق اسطوره شناسی سومری کور (کر) اساسا نام یک کوه یا کوههایی بوده، و معمولا به کوههای زاگرس واقع در شرق سومر اطلاق میگردیده است. کور همچنین نام دیگر امپراطوری اکد است که از سه هزار سال پیش و قبل از آن بر کل نواحی زاگرس گسترده شده بود. بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگرس Za-G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری نیز هست این است که این کلمه از نام مهاجران هندواروپایی ساکن در این منطقه معروف به ساگارتی گرفته شده. نام قدیمی این رشته‌کوه در زبان فارسی «پاطاق» که نام رشته کوهی معروف در استان کرمانشاه نیز هست بوده و پیش از آن «کهستان» (در عربی «جبال») و «پهله» بود. واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار وارد زبان فارسی شده  . حسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در کتاب خود بنام «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده‌است. او خود تاکید نموده که اروپایی‌ها چنین (یعنی زاگرس) نامند. بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نام برده شد که برداشت نادرستی است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده‌ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از صدها نام از رشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می‌شود.محمد قزوینی در کتاب خود می‌نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران به خصوص منطقه بختیاری در غرب ایران است.» در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به‌عنوان نام دره‌ای که نفتخیز است ذکر شده‌است.واژه زاگرس (همانند واژه بختیاری) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی از مادها بوده‌است از نظر زمین شناسی، زاگرس به دو و یا سه بخش مجزا قابل تفکیک است: زاگرس شمالی، زاگرس میانی و زاگرس جنوبی. تفاوت زاگرس شمالی و جنوبی در نوع چین خوردگی ها و نیز در نحوه قرارگیری چین ها بر روی گنبدهای نمکی است. استان فارس به طور تقریبی جداکننده دو بخش شمالی و جنوبی زاگرس است. در یک تقسیم بندی دیگر، کوه های زاگرس به دو بخش اصلی قابل تفکیک هستند: زاگرس مرتفع و زاگرس چین خورده.زاگرس مرتفع بخش شمال شرقی رشته کوه ها و در واقع اولین ردیف از کوه های زاگرس را تشکیل می دهند و به صورت دیواره ای بلند اما با پهنای نسبتا کم (حداکثر 80 کيلومتر) از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده اند. ميزان ارتفاع و بارش برف و باران در این بخش از زاگرس زیاد می باشد.
1. دنا :
 بلندترین قله زاگرس نیمهٔ شمالی رشته کوه زاگرس در دورهٔ ایران باستان محل زندگی مادها بوده‌است. بلندترین قله‌های این رشته کوه، دنا (۴۴۰۹ متر)، زردکوه بختیاری (۴۲۲۱ متر)، اشتران کوه (۴۱۵۰ متر) و بل (۳۹۴۳ متر) هستند. دنا با ارتفاع ۴۴۰۹ متر بلندترین ارتفاعات زاگرس می‌باشد و از ۴۴ قله مرتفع بالای ۴۰۰۰ متر تشکیل شده‌است و بیش از ۶۰ کیلومتر طول دارد.از لحاظ موقعیت جغرافیایی، كمي از آن در جنوب استان اصفهان و بخش اعظم آن در شمال شرقی استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. در تمام سال پوشیده از برف بوده و یکی از کم نظیرترین منابع انواع واقسام گیاهان دارویی در دنیاست. اين كوه سرچشمه ي اصلي رود كارون است.
 2. زردکوه بختیاری :
 با ارتفاع ۴۲۲۱ متر در در نزدیکی شهرستان کوهرنگ در استان چهار محال و بختیاری قرار دارد. زردکوه بختیاری در تمام طول سال پوشیده از برف بوده و سرچشمهٔ اصلی رودخانهٔ زاینده‌رود است.
3. اشترانکوه :
با ارتفاع ۴۱۵۰ متر در جنوب شهرستان‌های الیگودرز و ازنا بلندترین قله زاگرس میانی است که دارای هشت قله بلند و به هم پیوسته‌است که در تمام طول سال پوشیده از برف است. سرچشمه اصلی رود دز و یکی از سرچشمه‌های کارون و کرخه است.دریاچه گهرنیزدراین رشته کوه قرار گرفته‌است.اُشْتُران‌ْ‌کوه، رشته‌کوهی در شرق استان لرستان و یکی از بلندترینرشته‌کوه‌های زاگرس است. اشتران کوه از غرب به شهرستان دورود، از شمال به شهرستان ازنا و از شرق و جنوب به شهرستان الیگودرز محدود می‌شود. بلندترین قله این رشته‌کوه به نام سن‌بران ۴۱۵۰ متر بلندا دارد و مرتفع‌ترین نقطه استان لرستان است. این رشته‌کوه سرچشمه یکی از سرشاخه‌های رود دز به نام ماربره است که در دوره کوهزایی جدید ایجاد شده‌است. این کوه از جمله کوه‌های جوان می‌باشد که در حدود ۳۰ میلیون سال پیش ایجاد شده‌است. میلیون سال پیش ایجاد شده‌است.در ارتفاعات اشتران‌کوه دره‌هایی یخچالی وجود دارد که در اصطلاح محلی به آنها چال می‌گویند. از جمله این چال‌ها می‌توان از چال میشان، چال کبود، چال بران، چال فیالسون، چال شاه‌تخت، چال پیارو و چال همایون نام برد. دهای کوچک بسیاری از این روقله‌ها سرچشمه می‌گیرند که مهره زرین، ماربره، گهررود، دره دایی و دره دزدان از آن جمله‌اند. دریاچه گهر در یکی از دامنه‌های جنوب باختری اشتران‌کوه و در دره گَهَررود قرار دارد. دامنه‌های اشتران‌کوه از دیرباز محل استقرار برخی طوایف بوده است؛ چنانکه در حدود سال ۵۰۰ قمری، خاندان فضلویه که از کردهای شام شمرده می‌شدند، پس از مهاجرت از آن‌جا و عبور از میافارقین و آذربایجان، در دامنه‌های شمالی سکوت گزیدند. آنان بعدها به اتابکان لرستان شهرت یافتند. مراتع دامنه‌های اشتران کوه مورد استفاده عشایر این ناحیه است. اشتران کوه و به‌ ویژه دریاچه گهر دارای جاذبه‌های طبیعی بسیاری است. آنان بعدها به اتابکان لرستان شهرت یافتند. مراتع دامنه‌های اشتران کوه مورد استفاده عشایر این ناحیه است. اشتران کوه و به‌ویژه دریاچه گهر دارای جاذبه‌های طبیعی بسیاری است.
4.  گره کوه (GEREHKUH) :
یکی از روستاهای کوهستانی بخش جناح شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. این روستا در پایهٔ کوه گاه‌بست واقع شده‌ است.این روستا درشمال کوه هیج قرار دارد.روستای گره کوه (GEREHKUH) یکی از روستاهای کوهستانی بخش جناح شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. این روستا در پایهٔ کوه گاه‌بست واقع شده‌است. این روستا در شمال کوهیج قرار دارد.
5. کوه بُل :
 به ارتفاع ۳۹۴۳ متر یکی از قله‌های بلند زاگرس و بلندترین ارتفاع در استان فارس است. این قله در شهرستان اقلید قرار گرفته است. راه دسترسی به این قله از سمت جنوب شهرستان اقلید است .
6. هزاردره :
کوهستانی بلند است که به تقریب در بخش مرکزی زاگرس در جنوبغرب کشور عزیز ایران واقع گردیده است. این کوهستان در استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته و موقعیت جغرافیایی قله اصلی آن در 31 درجه و 46 دقیقه و 35 ثانیه عرض شمالی و 51 درجه و 1 دقیقه و 46 ثانیه طول شرقی واقع شده است. از نظرتقسیم بندی جغرافیای سیاسی بخش جنوبی کوهستان هزار دره در بخش مرکزی شهرستان لردگان و بخش شمالی آن درشهرستان بروجن قرار گرفته است. کوه هزار دره از شمال و شمال خاوری بکوه چرو و دشت گندمان، شمال غرب به سبزکوه و در دامنه جنوبی آن رودخانه کره وبس در جریان است. تنگ معروف دز یا زندان باآبشار و چشمه مشهور "کرودی کن" هزار دره را از سبزکوه جدا می کند. روستاهای پیرامون و نزدیک هزار دره از سوی شرق سرپیر،از شمال شرقی مورچگان و وستگان و از جنوب روستای دو مکانو برجویی هستند.
به نظر می رسد نام هزار دره از فراوانی دره های کوچک اینکوهستان برگرفته شده است.  در نزد برخی از کوچ نشینان و مردممحل هزار دره شامل دو کوه هزار دره پایین و بالا است که برخی به اشتباه هزار دره پایین را سبزکوه می خوانند در حالیکه سبزکوه درشمال باختری هزاردره و تنگ دز واقع گردیده است. کوهستان هزار دره بیش از 17 قله بالای 3600 متر ارتفاع دارد. بلندای قله اصلیهزار دره 3874 متر از سطح آبهای آزاد ارتفاع دارد .
7. کوه منار - مسجدسلیمان :
برخی از نقشه ها و گفته ها نشان می دهد در ایران کوهها و یا قله های چندی به نام " منار" وجود دارد. در بخشی مشترک بین دو استان چهرمحال و بختیاری ( شمال غربی) و استان خوزستان (شمال شرق) دو کوه به نام "منار" نامیده می شوند. یکی از آنها در واقع قله ای از رشته کوه مشهوری به نام "کینو" است که در بین سه استان خوزستان ، چهارمحال و بختیاری و لرستان کشیده شده است. و دیگری کوه کم ارتفاعی به صورت رشته باریکی که از جنوب کوه کینو شروع شده و در راستای جنوب شرق تا جنوب غربی دریاچه شیمبار (شیرین یهار) کشیده شده است. در بسیاری از نقشه ها این کوه نیز به نام "منار" نوشته شده و در بین اهالی معروف به "رگه منار" می باشد. ما هم این رشته کوچک را که بلتند ترین قله آن 2276 متر از سطح آبهای آزاد ارتفاع دارد به نام "رگه منار" در نظر می گیریم.
کوه رگه منار در شمال شهرستان مسجد سلیمان از استان خوزستان واقع گردیده است . با اینکه راستای کلی این کوه شمال باختر - جنوب خاوری است . با این حال بیشتر به شمال گرایش دارد. کوه رگه منار از سوی شمال به کوه کینو و منار پیوسته و مهمترین روستاهای نزدیک این بخش (شمال شرقی) استک، کیدی، للر و کتک هستند. دشت و دریاچه زیبای شیمبار در شرق این کوه قرار گرفته و صعود از این بخش به ویژه در فصل بهار بسیار رویایی و خاطره انگیز خواهد بود.
 
 
 
اما کوه منار از سوی شمال به دره بازفت (منطقه لبد) ، از جنوب شرق به قله للر و سپس توسط تنگ تورک از کوه تاراز جدا می گردد. در جنوب و جنوب غرب به دشت شیمبار و کوه رگه منار و از سوی غرب نیز به کوه کینو پیوسته است. بلندترین قله کوه منار نزدیک به 3600 متر از سطح آبهای آزاد ارتفاع دارد. کتک و للر نزدیکترین روستاهای به این کوه هستند و در جنوب واقع گردیده اند.کوه منار را از مسیر های گوناگونی می توان صعود کرد. بر پایه گفته چند تن از مردم روستاهای للر و کتک ، می توان این کوه را از سوی جنوب از دره بین کوه للر و کوه منار و کینو صعود کرد. روستای للر آغاز کوهپیمایی از این مسیر است . مسیر در راستای کلی شمال در دره منتهی به کوه منار ادامه می یابد. این دره دارای چشم اندازهای بسیار زیبا و دیدنی است. دامنه و یا اختلاف ارتفاع از این مسیر بسیار زیاد و در حدود 2250 متر می باشد . از دامنه شمالی نیز می توان این کوه را بالا رقت . صعود ساده تر از دو راه بهتر است یکی از انتهای شمال غربی کوه تاراز جایی که جاده شهرکرد - مسجد سلیمان کوه تاراز را دور می زند از یالی که به کوه للر می رسد بالا رفته و نخست قله للر را صعود کرده و سپس بر روی خط فراز اصلی به سوی کوه منار درشمال غرب رفت . قابل اشاره است بر روی این خط فراز علاوه بر چندین بالا و پایین کوچک یک بده و بستان اساسی دارد که در حدود 500 متر بایتس پایین رفت و سپس به کوه منار صعود کرد. مسیر دیگر از نزدیک گردنه لبد به سوی کوه کینو و همچنین قله منار می رود. این مسیر نیز دارای شیب بسیار و در بهار برف فراوان داردو صعود ز ان دشوار می باشد.
 
 

 8. رشته کوه گرین :
 
 
 
 
از دیگر ارتفاعات مهم زاگرس شمالی می توان به رشته کوه گرین در حد فاصل استان های لرستان و همدان اشاره کرد. بیشتر مساحت این رشته کوه در محدوده شهرستان بروجرد و در جنوب غربی تا شمال غربی شهر بروجرد قرار گرفته است، اما با این وجود، گرین با طول بیش از ۱۸۰ کیلومتر، بخش اعظم مساحت شهرستان های بروجرد، الشتر و نورآباد در استان لرستان، شهرستان نهاوند در استان همدان و نیز بخش هایی از استان کرمانشاهان را فرا گرفته است. قله های ولاش، چهل نابالغان، سه کوزا


گذر ایل و احشام از رودخانه سهمگین کارون :
سالیان سال ایل در راه پیمایش ره خود جهت رسیدن به سوی محل شوق زندگی و امید یافتن علف وادامه حیاط حداقل سالی دو بار برای عبورازکوهها و دشتها ،پستیها و بلندیها و کوههای صعب العبورو راههای باریک ( تی تم ره ) *، بردل سینه کوهها و عبور دادن بیش از 50 تا 60 هزار از زنان ( تهده )** به کمر بسته و بچه ها ، مردان رشید و جوان و ریش سپیدان و عبور دادن بیش ازیک میلیون سم گله اسب ، قاطر ،خر و گاو که بر روی آنان از چادر سیاه هر خانواده تا حداقل یک ( جیره )*** بسته شده و میش و بز و ... بصورت هر جمع طایفه ای و فامیلی یکی پس از دیگری از رودخانه خروشان وسرد و سهمگین کارون که نه پلی داشت و نه قایقی میبایست عبور کنند ! سرعت حرکت آب ممکن بود هر لحظه دیر یا زود کسی را در گرداب مرگ خود بکشاند و جانش را بگیرد آیا همه میتوانند شنا کنند ؟ آیا همه به زمین خاکی آن دست رودخانه میرسند چاره چیست  ؟ که همه باید از آب یخ زده و سرمای هوا و آب آبی که بر اثر طغیان سفید گشته و چنان بر سینه سنگها میکوبد که گویی جان میخواهد و مبارز میطلبد . چگونه مییتوان گذشت و تلفات کمتری داد و به این رود خروشان قربانی نداد ؟چقدر بالاتر باید به آب زد و تن به آب داد تا بتوان بر سرعت آب تسلط یافت ؟ آیا در سرمای آب کسی غرق نمیشود یا سنگکوب نمیکند آیا تلاطم موجها و گردابهای سخت حیوانات را در کام خویش نمیکشد . بزرگان هر ایل تجربه اند ! تجربه !تجربه ای از گذشته ! ؟
سالیان سال است که اینان بوسیله ابتدایی ترین وسیله ها از رود خانه ها عبور میکنند ! بوسیله پوست ، پوست های شناور پوست حیوانات چهار پا (مشک **** و تول آوین ***** ) ، و کلک ****** تا قربانی کمتری از جان و مال بدهند .
در زمان قبل از حرکت ایل و در طی سال که ایل در محل ییلاق یا قشلاق خود میباشد و اتراق کرده از کشتن حیوانات حلال گوشت خود پوست را از ناحیه سر حیوان بدون اینکه شکم آنرا پاره نمایند ازدست و پا ی حیوان جدا کرده و از راه سر بوسیله دست پوست را از گوشت جدا نموده و طی انجام مراحل نمک پاشی و...پوست را ورانه کرده و سوراخهای دست و پای آنرا دوخته سپس مجد د به حالت اول خود بر میگردانند یعنی مجددا روی پوست حیوان رو به بیرون است .که در زمان گذر از رودخانه با گرفتن سر پوست در دست و با بالا وپائین کردن آن بگونه ای که در زمان پائین بردن دست و پوست بصورت همزمان دهانه را می بندند و با بالا آوردن دست سریعا دهانه آنرا ( پوست ) باز میکنند و با سرعت تا پر شدن هوا در درون مشک ( تول آوین ) به اندازه کافی که بتوان روی آن دراز کشید اینکار را انجام میدادند و درب آنرا بوسیله بند بگونه ای که پوست گردن تاه شده باشد می بندند. اگر در حین انجام مراحل جدا کردن پوست از گوشت در پایان کار و انجام مراحل پرداخت کاراحیانا سوراخ ریزی ( حداکثر نیم سانتیمتر ) در پوست ایجاد میگردید توسط زنان و مردان بوسیله پوست یا پارچه ( پرو ) دوخت و دوزمیگردد یا اینکه سوراخهای ریزتر توسط چوب ( کوده ) *******مسدود میگردد . که یکی از این مشکها را جهت یکنفر و چند تای آنرا جهت بستن بهم جهت درست نمودن کلک و سوار شدن جمعی انسان یا دام و عبور از رودخانه استفاده مینمایند . در میان گله داران وکسانیکه احشام دارند بیشرین حیواناتی که براحتی از آب عبور میکردند میش و گاو بوده است . و حیواناتی همچون خر، بز ...توسط کلک یا ( جره ) ******** نقل و مکان میگردیدند . 

  
گدار :
در محل گذر رودخانه خروشان کارون هر مکانی که کمتر دست خوش طغیان و تلاطم رودخانه بود و آب جریان آرامتری داشت که بتوان توسط شنا کردن و وسایلی همچون مشک ، تول آوین و کلک عبور کرد گدار گفته میشود که بر روی رودخانه کارون طبق تحقیقات و تفحس چند تایی از این مکانها را با ذکر محل ، نام برده میشود . بلطف حق در ویرایش بعدی مکانهای جدیدی از گدارهای ایل بختیاری که همان لر باشد مجددا ذکر خواهیم کرد .
1 ) گدار اندیکا : مستقر در محدوده روستای ناصر خسرو اندیگا .                                                           2 ) گدار دولاب : مستقر در محدوده اندیکا مجاور تلمبه خانه آب شرب شرکت ملی نفت مسجدسلیمان معروف به گدار حاج  منصور گندعلی این گدار مشترک میان طوایف کیارسی و طوایف گندعلی بوده که  طبق اظهارات بزرگان تا سال 1314 صاحب کلک جهت جابجایی هر نفراز عرض رودخانه دهشاهی ( 50 ) دینار هر 100 دینار یک (1 ) ریال  ریافت مینمود . نامبرده جهت جابجایی دارای چند کلک بوده.                                 3) گدار گز استان (استون ) : در نزدیکی شهرستان لالی        

 

4) گدار خانی : مستقر در پائین دست شهرستان لالی          

5) گدار سلیران ( سلیرون ) : که نام آن مشخص کننده منطقه و طایفه میباشد . قابل ذکر اینکه مکانهای ذکر شده بالا قبلا از توابع شهرستان مسجدسلیمان بوده که خود به شهرستان تبدیل گردیده اند . 

* ( تی تم ره ) راه بسیار باریک را گویند که گذر از آن مشکل باشد .

 

 

** (تهده ) گهواره چوبی که از چوب بسیار نازک و بالای آن بصورت هلالی ساخته میشد و پائین آن که پایه باشد بگونه ای هلال داده میشد که با یک تکان دادن تا چند دقیقه گهواره به حرکت خود ادامه میداد با آنرا با ریسمانهای رنگی و مهره و ( لپک ) و کمی پوست و موی گرگ آذین بندی میگردید تا نگاه کودک برای آرامش و خواب به اینگوه وسایل باشد .تکان دادن گهواره خالی درحای که طفل در آن نباشد میان خانواده خوبیت و شگون نداشت .

***( جیره ) قفس گرد و کوچکی که از درخت بومی بنام ( جرگ ) بادام کوهی و  بصورت دایره و کشیده شده که بتوان چند مرغ و خروس در داخل آن بصورت نشسته جای داد و براحتی حمل و نقل گردد.این درخت که حداکثر ضخامت ساقه های آن به اندازه یک مداد بود بریده و جهت بافتن توسط زنان و یا مردان در درون آب کذاشته میشد تا براحتی بتوان آنرا ساخت و حالت داد تا شکسته نشود و درب آنرا بوسیله تکه ای پارچه یا مشابه آن می بستندد. رنگ زیبای این قفس به حالت قهوه ای باز ( ونگه ) در می آید.

 

 

 

****( مشک ) از کشتن حیوانات حلال گوشت پوست را از ناحیه سر حیوان بریده بدون اینکه شکم آنرا پاره نمایند ضمن قطع دست و پا ی حیوان از زانوجدا کرده و از راه سر بوسیله دست پوست را از گوشت جدا نموده و طی انجام مراحل پرداخت نمک پاشی وگذاشتن آن در پوسته میوه بلوط ( جفت ) ***** و دود دادن درون پوست توسط دود چوب بلوط جهت خوشبو شدن ...پوست را ورانه کرده و سوراخهای دست و پای آنرا دوخته سپس مجد د به حالت اول خود بر میگردانند یعنی مجددا روی پوست حیوان رو به بیرون است .مشک نیز جهت حمل آب ، ماست و دوغ و روغن استفاده میگردد.
****** (تول آوین ) با همان نوع ساخت مشک میباشد تنها تغاوت در نوع بزرگی و کوچکی نوع پوست مثل پوست گوساله و گاو است در زمان گذر از رودخانه با گرفتن سر پوست در دست و با بالا وپائین کردن آن بگونه ای که در زمان پائین بردن دست و پوست بصورت همزمان دهانه را می بندند و با بالا آوردن دست سریعا دهانه آنرا (پوست ) باز میکنند و با سرعت تا پر شدن هوا در درون مشک ( تول آوین ) به اندازه کافی که بتوان روی آن دراز کشید اینکار را انجام میدادند و درب آنرا بوسیله بند بگونه ای که پوست گردن تاه شده باشد می بندند. 
******* ( کلک) تخته های چوبی که بوسیله ریسمان و طناب بر روی پوست حیوانات چهار پا که این پوستها پر از هوا کرده باشند بهم بسته میشدند تا تعداد افراد بیشتری جابجا گردند و یا وسایل سنگن و احشام سریعتر جابجا گردند .  
********( کوده ) چوب بسیار ریز و باریک و خشک که همچون چوب خلال از یکطرف تراشیده شده و جهت بستن راه نفوذ آب ، دوغ ، هوا و ...بدرون و یا بیرون مشک ، تول آ وین ، خیک ...از آن بصورت موقت استفاده میشود . 
*********( جره ) وسیله ای جهت جابجایی 1 تا 2 نفرانسان و یا حیوان که بین دو کوه یا عرض رودخانه بسته میشد .این وسیله که از وسایلی همچون طنابهای ذخیم و قر قره و بعضا یک سبد چوبی و در بعضی مکانها فلزی درست میشد استفاده میگردید و بگونه ای به آن شیب داده میشد که براحتی از این دست کوه یا رودخانه حمل نقل به آن سمت کوه یا رودخانه میسر باشد و بوسیله طنابی دیگر جهت کنترل سرعت و برگرداندن مجدد جره که از قبل مهارشده بود استفاده میگردید
********* ( جفت ) پوست میوه درخت بلوط که جهت سفت کردن و ضخامت پوست از آن استفاده میگردد همچنین ازمغز میوه این درخت قبلا جهت نان آرد و کلگ ، ماست و گلگ  و درمانهای پزشگی استفاده داشته و دارد ضمنا احشام نیز از میوه کامل آن که بلوط میباشد استفاده میکنند . 
*********** (  خیگ ) وسیله مورد نظر معمولا از پوست بز که موی آن نتراشیده شده باشد جهت نگهداری روغن محلی استفاده میگردد .چنانچه جهت مشک ، مشک حمل آب ، باشد از بیرون پوست بوسیله چهار ( 4 ) تکه چوب ( انگله )***********حداکثر 5 سانتیمتری چهار دست پای بریده شده و دوخته پوست را با چوبها گیر داده و میدوزند تا در زدن زمان زدن ماست و...لازم بتوان آنرا به سه پایه ( ملار ) *************آویزان کرد . چنانچه ایل قصد گذر از رودخانه را داشته باشد با گرفتن سر پوست در دست و با بالا وپائین کردن آن بگونه ای که در زمان پائین بردن دست و پوست بصورت همزمان دهانه را می بندند و با بالا آوردن دست سریعا دهانه آنرا ( پوست ) باز میکنند و با سرعت تا پر شدن هوا در درون مشک ( تول آوین ) به اندازه کافی درب آنرا بوسیله بند بگونه ای که پوست گردن قابل تاه شدن باشد ( جهت عدم نفوذ آب و جلوگیری از خروج هوا به بیرون )به هم وصل مینمایند و بهم می بندند تا اشخاص از عرض رودخانه عبور کنند و چند تای آنرا جهت بستن بهم برای درست نمودن کلک که روی آنرا با چوب و سوار شدن جمعی ازانسانها یا دام و عبور از رودخانه استفاده مینمایند.
************( انگله )  چهار ( 4 ) تکه چوب به حداکثر ضخامت  و قطر یک مداد با طول حداکثر 5 سانتیمتری چهار دست پای بریده شده و دوخته پوست را با چوبها گیر داده و میدوزند تا در زدن زمان لازم بتوان آنرا به سه پایه ( ملار ) آویزان کرد . 
*************( ملار ) جهت زدن یا تبدیل ماست به دوغ  و گرفتن کره محلی ماست ...از یک سه پایه چوبی که معمولا از چوب درخت بلوط یا درختان مشابه وصاف بالای آن را بوسیله رسیمان یا طناب محکم بهم بسته میشود . همانند آن را میتوان به سه پایه دوربین  تشبیه کرد . 


 

جهت رؤیت نقشه در ابعاد بزرگتر اینجا کلیک نمائید

 

رود خانه کارون :

سرچشمه و منشاء : رودخانه کارون وزاینده رود زردکوه ، دنا و ارتفاعات لرستان

ریزشگاه : اروند رود دراستان خوزستان و خلیج فارس و گاو خونی وزاینده رود در استان اصفهان

طول :   ۹۵۰ کیلومتر  

قبل از معرفی و علل و انگیزه جریان مدام رودخانه خروشان وپر پیچ خم همیشه در جریان کارون مسایل و مواردی در این زمینه میبایست معرفی گردند که یکی از این علل کوههای مرتفع زاگرس میباشند که به دو و یا سه بخش مجزا قابل تفکیک است: زاگرس شمالی، زاگرس میانی و زاگرس جنوبی. تفاوت زاگرس شمالی و جنوبی در نوع چین خوردگی ها است. استان فارس به طور تقریبی جداکننده دو بخش شمالی و جنوبی زاگرس است. ميزان ارتفاع و بارش برف و باران در زاگرس و کوههای وابسته و دره های عمیق وپستی بلندیهای فلات اطراف آن بدون توجه به کوههای کوچکتر که با پستی و بلندیهای گسترده ای که موجب ذخیره برف و آب بر روی آن زیاد می شود که به مرور زمان در طی سال باعث گسترش آبهای زیر زمینی و افزایش برف میشود. بلندیهای زاگرس حوضه آبخیز رودخانه‌های زاینده‌رود، کارون و کرخه و دز را تشکیل می‌دهد و با توجه به حجم بارش و پایین بودن سطح تبخیر و موقعیت نسبتاً مناسب بخش اعظم آب‌های زمینی و زیرزمینی کشور را به میزان ۴۵ تا ۵۰ درصد تأمین می‌کند.

نیمهٔ شمالی رشته کوه زاگرس در دورهٔ ایران باستان محل زندگی مادها بوده‌است. بلندترین قله‌های این رشته کوه، دنا (۴۴۰۹ متر)، زردکوه بختیاری (۴۲۲۱ متر)، اشتران کوه (۴۱۵۰ متر) و بل (۳۹۴۳ متر) هستند.

دنا : با ارتفاع ۴۴۰۹ متر بلندترین ارتفاعات زاگرس می‌باشد و از ۴۴ قله مرتفع بالای ۴۰۰۰ متر تشکیل شده‌است و بیش از ۶۰ کیلومتر طول دارد.از لحاظ موقعیت جغرافیایی، كمي از آن در جنوب استان اصفهان و بخش اعظم آن در شمال شرقی استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. در تمام سال پوشیده از برف بوده و یکی از کم نظیرترین منابع انواع واقسام گیاهان دارویی در دنیاست. اين كوه سرچشمه ي اصلي رود كارون است.

زردکوه بختیاری : با ارتفاع ۴۲۲۱ متر در در نزدیکی شهرستان کوهرنگ در استان چهار محال و بختیاری قرار دارد. زردکوه بختیاری در تمام طول سال پوشیده از برف بوده و سرچشمهٔ اصلی رودخانهٔ زاینده‌رود است.

اشترانکوه : با ارتفاع ۴۱۵۰ متر در جنوب شهرستان‌های الیگودرز و ازنا بلندترین قله زاگرس میانی است که دارای هشت قله بلند و به هم پیوسته‌است که در تمام طول سال پوشیده از برف است. سرچشمه اصلی رود دز و یکی از سرچشمه‌های کارون و کرخه است.دریاچه گهر نیز در این رشته کوه قرار گرفته‌است.

رشته کوه گرین :از دیگر ارتفاعات مهم زاگرس شمالی در حد فاصل استان های لرستان و همدان اشاره کرد. بیشتر مساحت این رشته کوه در محدوده شهرستان بروجرد و در جنوب غربی تا شمال غربی شهر بروجرد قرار گرفته است، اما با این وجود، گرین با طول بیش از ۱۸۰ کیلومتر، بخش اعظم مساحت شهرستان های بروجرد، الشتر و نورآباد در استان لرستان، شهرستان نهاوند در استان همدان و نیز بخش هایی از استان کرمانشاهان را فرا گرفته است. قله های ولاش، چهل نابالغان، سه کوزان، هجده یال و میش پرور با ارتفاع بیش از ۳۴۰۰ متر از بلندترین ارتفاعات رشته کوه گرین هستند .

قالی کوه : در جنوب شهرستان الیگودرز قرار دارد نیز با ارتفاع ۴۰۲۸ متر جز قله‌های بلند زاگرس محسوب می‌شود. آبشار آب سفید نیز در این ناحیه از رشته کوه زاگرس قرار دارد منطقه قالی کوه پناهگاه حیوانات وحشی بسیاری است .

رود کارون: پرآب‌ ترین و بزرگترین رودخانه ایران است. این رود با طول ۹۵۰ کیلومتر طولانی‌ترین رودی‌ست که تنها در داخل ایران قرار دارد و همچنین تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است. آب آشامیدنی ‌شهرهایی مانند مسجدسلیمان ،اهواز ،شوشترو ...همچنین مقداری ازآب شهر نجف و کربلا در کشورعراق از رودخانه کارون تامین می‌شود. در حاشیه این رود تمدن‌های بزرگی از ایران شکل گرفته‌اند و در عین حال کارون از یک طرف در خرمشهر از طریق مصب خود به اروند رود که رودخانه‌های دجله و فرات از کشور عراق نیز به آن می‌ریزند وصل می‌شود و از طرف دیگر تنها رودخانه ایرانی است که به آبهای بین‌المللی خلیج همیشه فارس و اقیانوس‌های جهان و اقیانوس هند ارتباط دارد.

آشنایی با مسیر گذررود کارون :

برای مشاهده نقشه در سایز بزرگ اینجا کلیک کنید

 

سرچشمه شاخه‌های اصلی کارون از بارندگی برف و باران در مناطق (ارمند و بازفت) و چشمه دیمه، زردکوه بختیاری در استان چهار محال و بختیاری است و شاخه‌های از کوههای فرعی مابین خوزستان و چهار محال و بختیاری و چشمه ها از کوه‌های مختلف سرچشمه می‌گیرند.بعضی از این مکانها مانند خرسان از دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد و دز از ارتفاعات لرستان. این رود، پس از عبور از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم، در منطقه‌ای به نام گتوند وارد دشت خوزستان می‌شود. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم می‌شود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل می‌شوند. مهم‌ترین شاخهٔ فرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون ملحق می‌شود. و در شهر اهواز از مناطق مار پیچ زرگان و فاز سه کوی ملت از پل در دست اقدام دهم در جوار پارک ملت گذشته و ضمن عبور از پل سوم کیانپارس و پارک 42 هکتاری ساحلی و پل هفتم با نام مهزیار با آبنمای رنگی و گذر از پل تاریخی اول بنام پل فلزی سیاه (پل اول) وپل دوم معلق یا پل سفید ، پل چهارم معروف به پل نادری وسپس گذر از پل هشتم یا همان پل کابلی غدیروپل پنجم میدان دانشگاه با عبوراز محله گاو میش آبادو پل ششم و شهرک برق و کوت عبداله و روستای ابود بس ، مظفریه یک ، دو و سه وادامه رود کارون در مرز ایران و عراق، به اروندرود پیوسته و روانه خلیج فارس می‌شود. پیچ و خم‌های موجود در سر راه این رود، خوزستان را به جلگه‌ای بی‌نظیر تبدیل کرده‌است.

ایران از طریق اروند رود و رود خانه کارون می‌تواند کالاهای تجارتی را از طریق کشتی و به وسیله حمل و نقل دریایی که ارزانترین وسیله حمل و نقل کالاست تا شهرستان اهواز و حتی شهرستان شوشتر برساند این رود، پس از عبور از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم، در منطقه‌ای به نام گتوند وارد دشت خوزستان می‌شود. و در عین حال کالاهای ایرانی را به جهت صادرات از این شهرستان‌ها تا بنادر بین‌المللی خرمشهر و آبادان و بندر امام (ره) منتقل کند.

رودخانه کارون رودخانه‌ای است که از نظر ارتفاع سطح آب و عرض و طول و از نظر جریان و گذر آب و عرض و طول مناسب آبخور جهت عبور کشتی‌های کوچک چوبی به نام لنج که ساخت اینگونه گشتیهای چوبی توسط چوب درختان کنار ، گل ابریشم ، ساج ، و درختی با نام محلی سرخوو بعضا درخت بلوط و درختان با استحکام بالا دراستان بوشهر و شهرهای تابع آن همچون گناوه ، دیلم ، دلوار، بندر رستمی ، عامری ، ریگ و ...توسط مردان چیره دست و کهنسال بومی ساخته میشود که دردهه اخیر با پیشرفت تکنولوژی این نوع لنج از جنس فایبر گلاس ساخته میشود چه بسا مشکلات خاص خود را دارد اما این هنر روز بروز به فراموشی سپرده میشود . اما مشابه و در حد و اندازه رودخانه‌های کارون دجله و فرات و برای عبور این قبیل کشتی‌های کوچک کاملا مناسب است.

این رودخانه در زمان قاجار به شدت مورد توجه انگلیس قرار گرفت و آنها که قبلا در رودخانه دجله و فرات سرویس کشتیرانی دایر کرده بودند این سرویس حمل و نقل دریایی را از دجله و فرات از طریق رودخانه کارون تا شهرستان اهواز انبار سیلوی غلات درشرق و مجاورجاده ساحلی محله کنارگذر رودخانه ودر کنار پل سفید یا معلق بازار حاج معین بوشهری سرای معین التجار ، یکی از بناهای ارزشمند بافت قدیم اهواز، سرای بازرگان سر شناس بوشهری حاج محمد تقی معین التجاراست که در دوره قاجاریه با همکاری محمد حسن خان سعدوالدوله در ساحل رودخانه کارون بنا شد. حاج معین تاجر بوشهری در ابتدای شکل گیری بندر ناصریه وارد شهر اهواز می شود و در ساحل رود کارون دفتر کار خود را تاسیس کرده و در کنارآن حمام، بازار، باغ و مسجدی احداث می نماید که این مسجد از کنار رودخانه تا حدود ) خیابان کاوه و بیمارستان امام« ره »بیمارستان جندی شاپور(امتداد می یافته است.این تاجر بوشهری با ساخت این سرا و کشیدن یک رشته خط آهن از کنار رودخانه تا محل مسجد حاج رئیس )معروف به مسجد سر سچه ( مال التجاره ای را که از خرمشهـر به وسیله کشتی به بنــدرگاه اهـواز وارد می شود که محل تخیله اجناس مورد نیاز مردم بود انجام میپذیرفت و با واگن های اسب کش تا این محل انتقال می داد و سپس با استفاده از خط آهن شرکت نفت تا محل اهوازقدیم حمل کرده و در آنجا پس از تخلیه به وسیله کشتی به محلی به نام شلیلـی در سه فرسنگــی شــوشتــر می رساند. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم می‌شود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل می‌شوند. مهم‌ترین شاخهٔ فرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون ملحق می‌شود.

از سال1307 تا سال 1332 کشتـی های تجــاری بــار خود را در سرای حاج معین بوشهری تخلیه می کردند.تا چند سال قبل سرا به صورت غرفه غرفه و یا به عنوان انبار مورد استفاده قرار می گرفت تا اینکه در سال 1374 براثرآتش سوزی بخش اعظم آن از بین رفت و بیشتر ستونها و سقف دچار آسیب دیدگی شدید شد.بازار معین معروف به ساباط مانند بازارهای سنتی سایر شهرهای ایران مسقف ودو سقفه با حصیربافته و چوب چندل شده و کاه وگل در سقف اول و با فاصله 30 سانتیمترفا گنبدی شکل در سقف دوم سیمان کاری است در معماری ایرانی با توجه به شرایط اقلیمی منطقه دو سقفه بودن مانع از سرد و گرم شدن سرا میگردید.این عمارت با شماره 2158 و به عنوان بازار قدیمی اهوازدر فهرست آثار ملی ثبت شده است.این اثر طی چند سال اخیر بازسازی کامل گردیده است .

آن قسمت از رودخانه کارون که بین بند قیر تا خرمشهر واقع شده و شامل مجموعه آب رودخانه‌های کارون و دزاست که کارون بزرگ خوانده می‌شود و کشتیرانی فقط تقریبا در همین محدوده از کارون امکان پذیر است. طول این مسیر حدود 190 کیلومتر است.

کشتی‌رانی :

پس از جنگ ایران و عراق، و با ته‌ نشینی رسوبات و شناورهای صیادی وغرق شده، این رودخانه برای کشتیرانی غیرقابل استفاده شده‌است. انجام طرح‌های جمع آوری کشیهای غرق شده ولایروبی رودخانه، توسط دولت و سازمانهای دولتی بنام طرح لایروبی وساحل سازی کارون و کم عرض کردن و عمیق کردن رودخانه از جمله راهکارهای پیشنهادی برای رفع این مشکل است.

سدها :

سدهای مختلفی بر روی این رودخانه ساخته شده‌اند که مهم‌ترین آنها، سدهای کارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان و در پایین‌تر، سدهای گتوند علیا و سد تنظیمی گتوند می‌باشند.

 

و اخیرا سد بختیاری نیز به آمار فوق اضافه گردیده .

 

 



 کوه آسماری (asmari

 در دهستان تمبی گلگیر ، شهرستان مسجدسلیمان واقع است .(در واقع بین شهر هفتکل و شهرستان مسجد سلیمان است) دقیقا در 28 کیلومتری خاور جنوبی آن ، غرب روستای گل گیر ، به ارتفاع 1391 متر ، این کوه از رودخانه شور رو به سوی جنوب غربی و تا تنگ زندان به طول 26 و عرض 5 کیلومتر کشیده میشود .
 
 
دالان کوه :
رشته كوه دالان كوه كه همان جهت كلي زاگرس را دارد، داراي خط الرأس زيبايي است كه در سمت جنوبي بخشي از جاده آسفالته نجف آباد – داران امتداد يافته و به موازات آن مي باشد. حد غربي آن روستاي دامنه و حد شرقي آن چشمه اي زيبا موسوم به چشمه مرغاب است. عبور از خط الرأس در ناحيه شرقي مستلزم كار فني است. در اين فاصله بلندترين قله آن قله آنالوجه يا داراب شاه با ارتفاع 3915 متراست، كه در شمال روستاي آنالوجه و شرق روستاي دامنه قرار دارد، صعود قله از دو روستاي مذكور امكان پذير است. لازم به ذكر است كه صعود قله از روستاي آنالوجه برخلاف روستاي دامنه آسان تر بوده و مستلزم كار فني نمي باشد. قله معروف ديگر رشته دالان كوه، قله دالان با ارتفاع 3600 متر، تقريباً در وسط خطالرأس مي باشد. بهترين مبدأ صعود اين قله از پناهگاه بزرگ دالان كوه مي باشد كه يك جاده خاكي چهار كيلومتري آن را به جاده آسفالته نجف آباد –داران وصل مي كند. در مجاورت اين پناهگاه پيست اسكي دالان كوه قرار دارد.

 

سفیدکوه :
 نام کوهستانی در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر کرمانشاه در غرب ایران است که بلندترین قله آن ۲۸۰۵ متر ارتفاع دارد، خط الرأس کوه سفید مرز طبیعی بین منطقه درود فرامان و سر فیروز آباد ماهیدشت است
 
 
شاهان کوه :
شاهانكوه رشته كوهي است در شهرستان فريدونشهر در استان اصفهان. اين رشته كوه از 40 كيلومتري باختر شمالي فريدونشهر شروع شده و رو به سوي جنوب خاوري تا 25 كيلومتري جنوب باختري فريدونشهر امتداد مي يابد. طول آن حدود 43 كيلومتر و عرض متوسط آن 10 كيلومتر مي باشد. كوههاي شاهانكوه و كوه دري مهمترين كوههاي اين رشته كوه محسوب مي شوند. بلندترين قله آن به نام قله شاهانكوه كه از سطح دريا 4038 متر ارتفاع دارد، در 20 كيلومتري فريدونشهر واقع شده است. رودخانه هاي چندي از جمله رودخانه سرداب از اين رشته سرچشمه مي گيرند. رشته فردان در جنوب باختري شاهانكوه قرار دارد. روستاهاي زيادي در دامنه هاي اين رشته واقعند. از جمله: سرداب بالا، سرداب پائين و روستاي شاهان. ميزان بارندگي سالانه اين رشته بين 800 تا 1000 ميليمتر و ميانگين دماي ساليانه آن بين 5 تا 10 درجه سانتي گراد است. رشته شاهانكوه در حاشيه خاوري كوهستان بزرگ زاگرس قرار دارد.
 

 

سبزکوه :
منطقه حفاظت شده سبز کوه با وسعتی بالغ بر 54200 هکتار در فاصله 150 کیلومتري مرکز استان در شهرستان هاي بروجن، لردگان و اردل قرار دارد. بلندترین ارتفاع مربوط به کوه هزار دره با ارتفاع 3870 متر و کمترین ارتفاع 1120 متر از سطح دریا می باشد. موقعیت این منطقه بین طول هاي جغرافیایی 50 درجه و 40 دقیقه و 51 درجه و 9دقیقه شرقی و عرض هاي جغرافیایی 31 درجه و 27 دقیقه و 31 درجه و 54 دقیقه شمالی واقع شده است.
منطقه حفاظت شده سبز کوه قبل از سال 1365 به صورت منطقه شکار ممنوع مورد حفاظت قرار می گرفت ولی از سال 65 با بررسی و مطالعات انجام شده و به دلیل دارا بودن پتانسیل هاي غنی گیاهی، جانوري، توپوگرافی ویژه، به صورت منطقه شکار ممنوع تحت حفاظت قرار گرفت. پس از آن در سال 1369 و حفاظت مؤثر به ١٣٤ صورت منطقه حفاظت شده به تصویب شوراي عالی حفاظت محیط زیست رسید و در سال 1370 عملاً با این نام مورد حفاظت قرار گرفت.

 

 کوه فدلک :
فدلک کوهی است از رشته‌کوه‌های زاگرس. این کوه در شمال شرقی شهر شوشتر قرار دارد. بین کوه کوشکک و فدلک تنگه‌ای زیبا و بزرگ بنام تنگ عقیلی است که رودخانه کارون از آن عبور کرده و وارد جلگه خوزستان می‌شود.ارتفاع بلندترین نقطه فدلک از سطح دریا ۳۵۰ متر است. قبل از این که صنعت و ماشین وارد ایران شود تنها راهی که دشت عقیلی را به شهر شوشتر وصل می‌کرد راهی بود که از کوه‌های فدلک عبور می‌کند که از روستای دشت بزرگ واقع در عقیلی شروع می‌شود و در نزدیکی روستای تخت قیصر به شوشتر منتهی می‌شود و در قدیم مردمان روستاهای عقیلی از طریق این راه به شوشتر عبور و مرور داشتند . وجود رودخانه کارون در مسیر و وجود چشمه‌های طبیعی در دل کوه همچنین پل‌های گلی و چوبی بر روی دره‌هایی که عبور رامشکل می‌کرده مناظر بسیار بدیعی را خلق کرده که بسیار دیدنی است و می‌توان به جذب گردشگر به شهر شوشتر کمک کند.

 

کوه کینو :
در بخشی مشترک بین سه استان چهارمحال و بختیاری ( شمال غربی) و استان خوزستان (شمال شرق) و استان لرستان رشته کوهی به صورت بلوکی از کوهها در راستای شمال غرب - جنوب شرق کشیده شده است که به کوه کینو مشهور است.  در واقع بخش عمده این کوهستان در استان خوزستان قرار گرفته است.  یکی از ویژگیهای بارز این بلوک کوهستانی عرض زیاد خط فراز آنست . چنانکه بیشینه پهنای خط فراز این کوهستان حدود 6 کیلومتر برآورد می گردد. همچنین طول کوهستان کینو از گردنه لم لمی (گردنه بین کینو و کوه للر یا لیله) تا پس از شط تمبی حدود 30 کیلومتر و  تا رودخانه آب ذالکی حدود 55 کیلومتر تخمین زده می شود. در این پهنای وسیع قله های بسیاری وجود دارد و در بین آنها گودال ها ، چاله ها و دشتک های کوچک فراوانی به چشم می خورد که ویژگی خاصی به این کوهستان داده است . قله های لبه جنوب غربی به سوی شیمبار خوزستان بلند تر و منطبق بر  گسله اصلی است . لبه شمال شرقی رو به دره لبد نیز منطبق بر گسله فرعی است و بلندی قله های این بخش کمتر است. روستاهای للر میانی و بزرگ ، کتک ، استک ، کیدی و آبادی موقتی اینوک از روستاهای مهم و نزدیک دامنه جنوبی این کوهستان می باشند . همچنین روستاهای لبد پایین و  بالا و شهرک لبد و چل یا کارکن علیا و لیروک در دره رودخانه لبد و آب ذالکی در شمال شرقی این کوهستان از روستاهای نزدیک آن هستند.  
از تنگ سرد به سوی خط فراز کینو از دو مسیر می توان بالا رفت یک مسیر از تنگ اصلی سرد در میان دره به سوی گردنه لم لمی رفته و از آنجا در راستای شمال غرب بالا می رود. مسیر دوم با مسیر کوچ عمودی اهالی للر یکسان است بیشتر مردم للر در فصل گرم از راهی پایکوب از دامنه یال غربی تنگ سرد کمی بالاتر از چشمه سرد به سوی یال اصلی غرب تنگ سرد تا ارتفاع 2800 متری بالا رفته و در محلی به نام "مورجار" می مانند. بیشتر این مسیر از دره فرعی ابتدای تنگ سرد در سمت چب (غرب) با شیب متوسط تا به نسبت تند بالا می رود.

 

کوه لاغرک :
کوه لاغرک از کوه های شمالی رشته کوه زاگرس است که در جنوب شهر فارسان در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است. در دامنه های جنوبی آن روستاهای «دشتک» و «آلیکوه» از توابع شهرستان اردل قرار دارند. لاغرک کوه مرتفعی نیست و پوشش گیاهی انبوهی نیز ندارد ولی" دیدگاه های جالبی" دارد و در هر سو می توان کوه ها و مناظراطراف را دید.در فاصله بین روستای آلیکوه و کوه لاغرک کوه کم ارتفاعی به نام «مولا» قرار دارد که برای رفتن به کوه لاغرک باید این کوه را نیز پشت سر گذاشت. کوه مولا به دلیل نزدیکی به آلیکوه و وجود "چشمه آبی" در دامنه شمالی آن، محل مناسبی برای کوهنوردی سبک اهالی آلیکوه میباشد.
 
 
کوه منگشت :
رشته کوه منگشت از کوههای زاگرس میانی است و طبیعتاً راستای شمال غربی ـ جنوب شرقیدارد. ابتدای آن در مشرق شهرستان ایذه است و تا منطقه ای به نام سادات حسینی درشمال غرب کهگیلویه و بویراحمد به طول تقریبی 60 کیلومتر ادامه دارد. بلند ترین نقطهآن قله قارون(شاه نشین) و قلل معروف دیگر آن عبارت اند از: سرقوچ، سیروک، هفتشهیدان، پس شونه، ری تاوه، تنگ شناز، له چاه، تنگ آبی، گره اسپید و دوتو. معروفترین و پرتردد ترین قله آن قله ای است که در مجاورت ایذه قرار دارد و گرچه بلندترین آنها نیست ولی به قله منگشت معروف شده است.
 

 

کوه هفت تنان :
قله در شمال غربی خط الراس زردکوه بختیاری و در جنوب آبادی سر آقا سید قرار دارد.هفت تنان و مخروط ذوزنقه ای قله آن در قسمت شمالی خط الراس زردکوه و حد فاصل قلل کینو از شمال و ایلوک در جنوب فرا گرفته است.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 21:36 :: توسط : farhadian shahrokh

  زاگرُس رشته‌کوهی در غرب و جنوب ایران است. ... در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به‌عنوان نام دره‌ای که نفتخیز است ذکر شده‌است...

 

رشته کوه زاگرس :

 زاگرُس رشته‌کوهی در غرب و جنوب ایران است. این رشته‌کوه از کرانه‌های دریاچه وان درکردستان ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و لرستان تا استان‌های فارس و کرمان و هرمزگان ادامه می‌یابد. دامنهٔ این رشته کوه به شمال عراق نیز امتداد دارد.نام باستانی رشته کوه زاگرس کُر یا کور است: بر طبق اسطوره شناسی سومری کور (کر) اساسا نام یک کوه یا کوههایی بوده، و معمولا به کوههای زاگرس واقع در شرق سومر اطلاق میگردیده است. کور همچنین نام دیگر امپراطوری اکد است که از سه هزار سال پیش و قبل از آن بر کل نواحی زاگرس گسترده شده بود. بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگرس Za-G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری نیز هست این است که این کلمه از نام مهاجران هندواروپایی ساکن در این منطقه معروف به ساگارتی گرفته شده. نام قدیمی این رشته‌کوه در زبان فارسی «پاطاق» که نام رشته کوهی معروف در استان کرمانشاه نیز هست بوده و پیش از آن «کهستان» (در عربی «جبال») و «پهله» بود. واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار وارد زبان فارسی شده . حسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در کتاب خود بنام «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده‌است. او خود تاکید نموده که اروپایی‌ها چنین (یعنی زاگرس) نامند. بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نام برده شد که برداشت نادرستی است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده‌ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از صدها نام از رشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می‌شود.محمد قزوینی در کتاب خود می‌نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران به خصوص منطقه بختیاری در غرب ایران است.» در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به‌عنوان نام دره‌ای که نفتخیز است ذکر شده‌است.واژه زاگرس (همانند واژه بختیاری) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی از مادها بوده‌است از نظر زمین شناسی، زاگرس به دو و یا سه بخش مجزا قابل تفکیک است: زاگرس شمالی، زاگرس میانی و زاگرس جنوبی. تفاوت زاگرس شمالی و جنوبی در نوع چین خوردگی ها و نیز در نحوه قرارگیری چین ها بر روی گنبدهای نمکی است. استان فارس به طور تقریبی جداکننده دو بخش شمالی و جنوبی زاگرس است. در یک تقسیم بندی دیگر، کوه های زاگرس به دو بخش اصلی قابل تفکیک هستند: زاگرس مرتفع و زاگرس چین خورده.زاگرس مرتفع بخش شمال شرقی رشته کوه ها و در واقع اولین ردیف از کوه های زاگرس را تشکیل می دهند و به صورت دیواره ای بلند اما با پهنای نسبتا کم (حداکثر 80 کيلومتر) از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده اند. ميزان ارتفاع و بارش برف و باران در این بخش از زاگرس زیاد می باشد.

1.دنا :

بلندترین قله زاگرس نیمهٔ شمالی رشته کوه زاگرس در دورهٔ ایران باستان محل زندگی مادها بوده‌است. بلندترین قله‌های این رشته کوه، دنا (۴۴۰۹ متر)، زردکوه بختیاری (۴۲۲۱ متر)، اشتران کوه (۴۱۵۰ متر) و بل (۳۹۴۳ متر) هستند. دنا با ارتفاع ۴۴۰۹ متر بلندترین ارتفاعات زاگرس می‌باشد و از ۴۴ قله مرتفع بالای ۴۰۰۰ متر تشکیل شده‌است و بیش از ۶۰ کیلومتر طول دارد.از لحاظ موقعیت جغرافیایی، كمي از آن در جنوب استان اصفهان و بخش اعظم آن در شمال شرقی استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. در تمام سال پوشیده از برف بوده و یکی از کم نظیرترین منابع انواع واقسام گیاهان دارویی در دنیاست. اين كوه سرچشمه ي اصلي رود كارون است 

2. زردکوه بختیاری :

با ارتفاع ۴۲۲۱ متر در در نزدیکی شهرستان کوهرنگ در استان چهار محال و بختیاری قرار دارد. زردکوه بختیاری در تمام طول سال پوشیده از برف بوده و سرچشمهٔ اصلی رودخانهٔ زاینده‌رود است.با ارتفاع ۴۱۵۰ متر در جنوب شهرستان‌های الیگودرز و ازنا بلندترین قله زاگرس میانی است که دارای هشت قله بلند و به هم پیوسته‌است که در تمام طول سال پوشیده از برف است. سرچشمه اصلی رود دز و یکی از سرچشمه‌های کارون و کرخه است.دریاچه گهرنیزدراین رشته کوه قرار گرفته‌است.اُشْتُران‌ْ‌کوه، رشته‌کوهی در شرق استان لرستان و یکی از بلندترینرشته‌کوه‌های زاگرس است. اشتران کوه از غرب به شهرستان دورود، از شمال به شهرستان ازنا و از شرق و جنوب به شهرستان الیگودرز محدود می‌شود. بلندترین قله این رشته‌کوه به نام سن‌بران ۴۱۵۰ متر بلندا دارد و مرتفع‌ترین نقطه استان لرستان است. این رشته‌کوه سرچشمه یکی از سرشاخه‌های رود دز به نام ماربره است که در دوره کوهزایی جدید ایجاد شده‌است. این کوه از جمله کوه‌های جوان می‌باشد که در حدود ۳۰ میلیون سال پیش ایجاد شده‌است. میلیون سال پیش ایجاد شده‌است.در ارتفاعات اشتران‌کوه دره‌هایی یخچالی وجود دارد که در اصطلاح محلی به آنها چال می‌گویند. از جمله این چال‌ها می‌توان از چال میشان، چال کبود، چال بران، چال فیالسون، چال شاه‌تخت، چال پیارو و چال همایون نام برد. دهای کوچک بسیاری از این روقله‌ها سرچشمه می‌گیرند که مهره زرین، ماربره، گهررود، دره دایی و دره دزدان از آن جمله‌اند. دریاچه گهر در یکی از دامنه‌های جنوب باختری اشتران‌کوه و در دره گَهَررود قرار دارد. دامنه‌های اشتران‌کوه از دیرباز محل استقرار برخی طوایف بوده است؛ چنانکه در حدود سال ۵۰۰ قمری، خاندان فضلویه که از کردهای شام شمرده می‌شدند، پس از مهاجرت از آن‌جا و عبور از میافارقین و آذربایجان، در دامنه‌های شمالی سکوت گزیدند. آنان بعدها به اتابکان لرستان شهرت یافتند. مراتع دامنه‌های اشتران کوه مورد استفاده عشایر این ناحیه است. اشتران کوه و به‌ ویژه دریاچه گهر دارای جاذبه‌های طبیعی بسیاری است. آنان بعدها به اتابکان لرستان شهرت یافتند. مراتع دامنه‌های اشتران کوه مورد استفاده عشایر این ناحیه است. اشتران کوه و به‌ویژه دریاچه گهر دارای جاذبه‌های طبیعی بسیاری است 

3. گره کوه (GEREHKUH)

یکی از روستاهای کوهستانی بخش جناح شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. این روستا در پایهٔ کوه گاه‌بست واقع شده‌ است.این روستا درشمال کوه هیج قرار دارد.روستای گره کوه (GEREHKUH) یکی از روستاهای کوهستانی بخش جناح شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. این روستا در پایهٔ کوه گاه‌بست واقع شده‌است. این روستا در شمال کوهیج قرار دارد.

 

4. کوه بُل :

به ارتفاع ۳۹۴۳ متر یکی از قله‌های بلند زاگرس و بلندترین ارتفاع در استان فارس است. این قله در شهرستان اقلید قرار گرفته است. راه دسترسی به این قله از سمت جنوب شهرستان اقلید است.

 

5. کوه هزار دره :

کوهستانی بلند است که به تقریب در بخش مرکزی زاگرس در جنوب غرب کشور عزیزمان ایران واقع گردیده است.این کوهستان در استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته و موقعیت جغرافیایی قله اصلی آن در 31 درجه و 46 دقیقه و 35 ثانیه عرض شمالی و 51 درجه و 1 دقیقه و 46 ثانیه طول شرقی واقع شده است.از نظر تقسیم بندی جغرافیای سیاسی بخش جنوبی کوهستانی هزار دره در بخش مرکزی شهرستان لردگان و بخش شمالی در شهرستان بروجن قرار گرفته است.کوه هزار دره از شمال و شمال خاوری به کوه چرو و دشت گندمان ، شمال غرب به سبز کوه و در دامنه جخوبی آن رودخانه کره بس در جریان است.تنگ معروف دز یا زندان با آبشار و چشمه مشهور "کرودی کن" هزار دره را از سبز کوه جدا میکند.روستاهای پیرامون و نزدیک هزار دره از سوی شرق سر پیر ، از شمال شرقی مورچگان و وستگان و از جنوب شرق دو مکان و برجویی هستند.به نظر می رسد نام هزار دره از فراوانی دره های کوچک این کوهستان برگرفته شده است.در نزد برخی از کوچ نشینان و مردم محل هزار دره شامل دو کوه هزار دره پایین و بالا استکه برخی به اشتباه هزار دره پایین و بالا را سبز کوه می نامند در حالیکه سبز کوه در شمال باختری هزار دره و تنگ دز واقع گردیده است.کوهستان هزار دره بیش از 17 قله بالای 3600 متر ارتفاع دارد.بلندای قله اصلی هزار دره 3874 متر از سطح آبهای آزاد ارتفاع دارد.

 

6. کوه منار - مسجدسلیمان :

برخی از نقشه ها و گفته ها نشان می دهد در ایران کوهها و یا قله های چندی به نام " منار" وجود دارد. در بخشی مشترک بین دو استان چهرمحال و بختیاری ( شمال غربی) و استان خوزستان (شمال شرق) دو کوه به نام "منار" نامیده می شوند. یکی از آنها در واقع قله ای از رشته کوه مشهوری به نام "کینو" است که در بین سه استان خوزستان ، چهارمحال و بختیاری و لرستان کشیده شده است. و دیگری کوه کم ارتفاعی به صورت رشته باریکی که از جنوب کوه کینو شروع شده و در راستای جنوب شرق تا جنوب غربی دریاچه شیمبار (شیرین یهار) کشیده شده است. در بسیاری از نقشه ها این کوه نیز به نام "منار" نوشته شده و در بین اهالی معروف به "رگه منار" می باشد. ما هم این رشته کوچک را که بلتند ترین قله آن 2276 متر از سطح آبهای آزاد ارتفاع دارد به نام "رگه منار" در نظر می گیریم.کوه رگه منار در شمال شهرستان مسجد سلیمان از استان خوزستان واقع گردیده است . با اینکه راستای کلی این کوه شمال باختر - جنوب خاوری است . با این حال بیشتر به شمال گرایش دارد. کوه رگه منار از سوی شمال به کوه کینو و منار پیوسته و مهمترین روستاهای نزدیک این بخش (شمال شرقی) استک، کیدی، للر و کتک هستند. دشت و دریاچه زیبای شیمبار در شرق این کوه قرار گرفته و صعود از این بخش به ویژه در فصل بهار بسیار رویایی و خاطره انگیز خواهد بود.اما کوه منار از سوی شمال به دره بازفت (منطقه لبد) ، از جنوب شرق به قله للر و سپس توسط تنگ تورک از کوه تاراز جدا می گردد. در جنوب و جنوب غرب به دشت شیمبار و کوه رگه منار و از سوی غرب نیز به کوه کینو پیوسته است. بلندترین قله کوه منار نزدیک به 3600 متر از سطح آبهای آزاد ارتفاع دارد. کتک و للر نزدیکترین روستاهای به این کوه هستند و در جنوب واقع گردیده اند.کوه منار را از مسیر های گوناگونی می توان صعود کرد. بر پایه گفته چند تن از مردم روستاهای للر و کتک ، می توان این کوه را از سوی جنوب از دره بین کوه للر و کوه منار و کینو صعود کرد. روستای للر آغاز کوهپیمایی از این مسیر است . مسیر در راستای کلی شمال در دره منتهی به کوه منار ادامه می یابد. این دره دارای چشم اندازهای بسیار زیبا و دیدنی است. دامنه و یا اختلاف ارتفاع از این مسیر بسیار زیاد و در حدود 2250 متر می باشد . از دامنه شمالی نیز می توان این کوه را بالا رقت . صعود ساده تر از دو راه بهتر است یکی از انتهای شمال غربی کوه تاراز جایی که جاده شهرکرد - مسجد سلیمان کوه تاراز را دور می زند از یالی که به کوه للر می رسد بالا رفته و نخست قله للر را صعود کرده و سپس بر روی خط فراز اصلی به سوی کوه منار درشمال غرب رفت . قابل اشاره است بر روی این خط فراز علاوه بر چندین بالا و پایین کوچک یک بده و بستان اساسی دارد که در حدود 500 متر بایتس پایین رفت و سپس به کوه منار صعود کرد. مسیر دیگر از نزدیک گردنه لبد به سوی کوه کینو و همچنین قله منار می رود. این مسیر نیز دارای شیب بسیار و در بهار برف فراوان داردو صعود از ان دشوار می باشد.

 

7. رشته کوه گرین :

از دیگر ارتفاعات مهم زاگرس شمالی می توان به رشته کوه گرین در حد فاصل استان های لرستان و همدان اشاره کرد. بیشتر مساحت این رشته کوه در محدوده شهرستان بروجرد و در جنوب غربی تا شمال غربی شهر بروجرد قرار گرفته است، اما با این وجود، گرین با طول بیش از ۱۸۰ کیلومتر، بخش اعظم مساحت شهرستان های بروجرد، الشتر و نورآباد در استان لرستان، شهرستان نهاوند در استان همدان و نیز بخش هایی از استان کرمانشاهان را فرا گرفته است. قله های ولاش، چهل نابالغان، سه کوزان، هجده یال و میش پرور با ارتفاع بیش از ۳۴۰۰ متر از بلندترین ارتفاعات رشته کوه گرین هستند. قالی کوه در جنوب شهرستان الیگودرز قرار دارد نیز با ارتفاع ۴۰۲۸ متر جز قله‌های بلند زاگرس محسوب می‌شود. آبشار آب سفید نیز در این ناحیه از رشته کوه زاگرس قرار دارد منطقه قالی کوه پناهگاه حیوانات وحشی بسیاری است. بلندی‌های زاگرس حوضه آبخیز رودخانه‌های زاینده‌رود، کارون و کرخه و دز را تشکیل می‌دهد و با توجه به حجم بارش و پایین بودن سطح تبخیر و موقعیت نسبتاً مناسب سازندهای زمین‌شناختی بخش اعظم آب‌های زمینی و زیرزمینی کشور به میزان ۴۵ تا ۵۰ درصد را تأمین می‌کند.گرین از رشته کوه‌های مهم غرب ایران است که بیشتر مساحت آن در شمال استان لرستان و بخشی نیز در استان‌های همدان و کرمانشاهان قرار دارد. گرین از رشته کوه‌های بلند زاگرس است که در ادامه اشترانکوه قرار دارد و طول آن به بیش از ۱۸۰ کیلومتر می‌رسد. این رشته کوه در استان کرمانشاهان به کوه‌های پرو و بیستون می‌پیوندد. ولاش با ۳۶۲۳ متر ارتفاع، بلندترین قله این رشته کوه است. قله‌های بلند آن شامل یال کبود در کوه چهل نابالغان در نهاوند، قله ۱۸ یال، سه کوزان و میش پرور در بروجرد و نیز قله ولاش در شمال الشتر است. دیگر قله‌های آن شامل بازگیر و چهل تن می‌شود . گرین از غرب به دلفان، از شمال به نهاوند، از شرق به شهرستان بروجرد و از جنوب به شهرستان سلسله محدود می‌شود. گرین در گویش محلی گرّو garru یا garri و در گویش لکی گروینgarvin نامیده می‌شود و یکی از کانون‌های آبگیر دائمی لرستان است که رودهای دز و گاماسب را تغذیه می‌کند. سرآب‌های فراوانی در پای این کوه وجود دارد و آب آشامیدنی بروجرد و نیز آب مورد نیاز کشاورزی دشت سیلاخور نیز از همین سرآب‌ها تأمین می‌شود. صعود به کوه گرین از طریق روستاهای غرب شهر بروجرد، جنوب نهاوند یا شمال الشتر امکان پذیر است. دهکده ییلاقی ونایی در این پای این کوه قرار دارد. این کوه خرس، کفتار، گرگ و روباه دارد و در گذشته پلنگ نیز داشته‌است. بخش عظیم این کوه در جنوب نهاوند بوده و جلوه‌های زیبایی به این منطقه می‌دهد سرآب‌هایی مانند سرآب گاماسیاب و گیان، فارسبان،کنگاور کهنه وملوسان از این رشته کوه سرچشمه می‌گیرند. سراب گاماسیاب با آبیاری دشت نهاوند به کرمانشاه سرازیر میشود.این رشته کوه تقریبا تا اوایل مرداد ماه برف دارد البته داخل دره‌ها مدت و گرمای بیشتری برای ذوب برف این کوه لازم است. از مرتفع‌ترین و زیباترین قله‌های این رشته کوه، قله ولاش است که مسیر صعود آن از روستای پرسک در شرق الشتر یا از ونایی و تیزه زن در بروجرد می‌باشد.

 ده قله مرتفع زاگرس عبارتند از:

1- دنا   کهگیلویه و بویراحمد           4409          زاگرس شمالی

2- زردکوه  کوهرنگ چهارمحال و بختیاری۴۲۲۱زاگرس شمال مرکزی

3-اشترانکوه  دورود   لرستان  ۴۱۵۰       زاگرس شمال مرکزی

4-کوه گره     اقلید      فارس۳۹۹۰        زاگرس جنوب مرکزی

5-کوه بل     اقلید        فارس۳۹۴۳         زاگرس جنوب مرکزی 
6-کوه دارابشاه فریدن  اصفهان۳۹۰۰         زاگرس شمال مرکزی

7-کوه هزاردره  لردگان چهارمحال و بختیاری۳۸۸۰زاگرس جنوب مرکزی

8-کوه منار مسجدسلیمان خوزستان۳۷۵۰زاگرس جنوب مرکزی

9-کوه راگ لردگان چهارمحال و بختیاری۳۶۶۱زاگرس جنوب مرکزی

10-کوه گرین  بروجرد      لرستان    ۳۶۳۰      زاگرس شمالی
 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, :: 1:27 :: توسط : farhadian shahrokh

 

 

نقشه ولایت بختیاری اقتباس شده از کتاب تاریخ بختیاری 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 27 بهمن 1391برچسب:, :: 19:5 :: توسط : farhadian shahrokh

عقیده سردار اسعد اینست که باختری غیر از لغت بختیاری است ایل جلیل بختیاری که از ایلهای بزرگ ایرانست و خاکشان ما بین چهارمحال و فارس و لرستان و خوزستان واقع میباشد در تسمیه این اسم اقوال مختلفه است این کلمه مرکب است از دو لغت فارسی یکی بخت و یکی یار. یاء آخر از برای نسبت است در جمع الف و نون در آخر اضافه نمایند بختیاریان گویند مورخین یونان اینطور گفته اند که این جماعت از نژاد یونانیان باشند وقتی که اسکندر یونانی با لشکر فراوان به تسخیر ایران آمد بعد از چندی بدرود زندگی گفت در مملکت ایران شروع ملوک الطوایف و سلوکیدها روی کار آمدند هر دسته از لشکر اسکندر بطرفی پراکنده شد از جمله یک عده از یونانیها در جبال و صحاری بختیاری حالیه که معقلی رصین داشت سکنا اختیار کردند و کلنی خود قرار دادند در حقیقت توقفشان در آنجا بجهت خوبی آب و هوای آنجا بود گاهی که با اهالی ایران مذاکرات مینمودند ایرانیان به آنها میگفتند که شما در فتح ایران هنری نکردید بلکه بخت یاری کرد و این اسم برای آنها علم شد هویدا.قول یونانیها اینکه در قیافه و اطوار اینجماعت با الوار اختلاف دارند،دلیل دیگر اینکه ارامنه و گرجی در دهات اطراف بختیاری فراوان است به قول یکی از یونانیها بعضی از گرجیهای آنجا که مسلمان شده اند از یک تا بیست شماره به زبان یونانی را میدانند.بعد از تبتع از کتب تاریخ این ایل جلیل به ملوک بویه که ساسانی الاصلند میرسد و سر سلسله ایشان بختیار عزت الدوله است زیرا که قبل از عزت الدوله بختیار نامی در کتب نیست ممکن است در قدرت و سلطنت آل بویه جماعتی از کسان ایشان پراکنده شدند.

شعبه از ایشان باسم بختیار معروف شده باشند میتوانیم از روی دقت و تجربه معلوم داریم که این ایل ساسانی الاصل و ایرانی نژادند زیرا که در اینطول مدت زبان ایشان مخلوط بعرب و ترک نشده و در اخلاق و حرکات ایشان آن نجابت و اصالت و ایرانیت معلوم و هویداست. در حقیقت زبانشان همان زبان پهلوی قدیم است که کیان و ساسانیان بدان سخن میگفتند بجزئی اختلاطی پهله اسم مخصوص اصفهان و بعضی بلاد عراق عجم است.*


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:* صفحه 5 و 6 از کتاب دست نوشته تاریخ بختیاری, :: 3:30 :: توسط : farhadian shahrokh

اشخاص و افراد بسیار زیادی اعم از ایرانی و خارجی در مورد اصل ونسب ونژاد ایل پاک بختیاری یا همان لر نوشته هایی را از خود بر جای گذاشته اند که از جمله این افراد میتوان به ( هرودت ) * تاریخ نگار یونانی که بختیاری را< باکتری > دانسته و میگوید نام قبیله ای است و از بلخ و خاور دریای مازنداران به جنوب سفر کرده بختیاری یا لر از مهمترین ایل های کوچ رو ایران است که در تاریخ شهرت فراوانی دارد . نظریه هایی گونا گون در مورد نام ایل وجود دارد . بختیاری دارای فرهنگی درخشان و همانند آن در تاریخ جهان کمتر دیده میشود . آثارپیدا شده در سرزمین بختیاری از دوران هخامنشی ،اشکانی ، ساسانی نمایانگر مرکزاین منطقه در دوره گذشته دوره تاریخ ایران است. ایل وطن دوست بختیاری در مقابل حوادث تاریخی و حمله دشمنان این آب و خاک رشادتهایی از خود بر جای گذشته اند که بر کسی پوشیده نیست که از جمله میتوان گذرا به حمله اسکندر مقدونی ، حمله مغولها و ...اشاره نمود که ایل آهسته بر این قومها تسلط یافته اند و شایستگی و پایداری زیادی از خود نشان داده تا آنان را از این سرزمین بیرون راندند. بختیاری طی چند هزار سال فرهنگی دست نخورده و از هر گونه آمیختگی نژادی غیر ایرانی مصون مانده اند و در هجوم فرهنگ کشور طلبان قرار نگرفتند. ابن بطوله ( جهانگرد مراکشی)** درحدود 726 هجری قمری از سرزمین بختیاری دیدن کردند و میگوید < پادشاه ایذه ، ایذج > در ایامی که من آ نجا رفته بودم سلطان اتابک افراسیاب برادر اتابک احمد بود که سرزمینشان بنام بلاد لر معروف است .    سفر نامه ابن بطوطه برگرفته از ویکی پدیا ایرج افشار ( مقدمهای بر شناخت ایل ها ، چادر نشینان ) سید رحیم مشیری (جغرافیای کوچ نشینی ) فیلم تاریخی و مستند ( Grass ) تحت عنوان علف ، چمنزار ( کوچ ایل ) که در سال 1342توسط 3 نفر بتصویر در آمده که در جایگاه خود ترجمه آنرا به استحضار میرسانیم . این فیلم مستند تاریخی که کوچ ییلاق ، قشلاق ایل بزرگ بختیاری را توسط merian c .coopr< مریان سی کوپر> محقق ثبت ایده مهاجرت Erenest B schoedsack < ارنست بی اسکودیسک > که دوربینش این تجربیات حماسی را ثبت کرد و margae rite marrison< مارگاریت ماریسون مولف و مسافری که تحقیق میکند و بیش از 30 روز حرکت ایل بختیاری را در تمام مراحل سختیها و مرگ و میرها به تصویر در میآورند و رابرت ایمبری ( کنسول آمریکایی )*** در تهران آخرین اسناد این فیلم و گروه کاوش را تضمین وگواهی میکند. سندی دیگر که نیز مکتوب میباشد کتاب تاریخ بختیاری که اینگونه معرفی میگردد،. .. . سپس این بنده روسیاه عبدالحسین لسان السلطنه ملک المورخین مینگارد در این سال هزار و سیصد و بیست و هفت که سال سوم مشروطیت مملکت ایران است بفرموده یگانه وزیر با تدبیر و فرزانه امیر کشور صاحب السیف و القلم و حامی ممالک فرس ( زبان فارسی )**** و دیلم نگاهبان ایران و پشتوان ایرانیان جناب امنع اشرف قواما لغر والاقبال نظاما للشوکه و جلال حاجی علی قلیخان سردار اسعد وزیرجنگ فرزند حسین قلی خان ایلخانی بختیاری مشغول نوشتن تاریخ و جغرافیای بختیاری شده بحمدالله تعالی باین بزرگ خدمت نائل گردیده از لحاظ انور میگذرد باشد که این ره آورد خورد در حضرت آن دستور بزرگ مطبوع و مقبول افتد واین کتاب مستطاب را موسوم بتاریخ بختیاری نمودم تا بپایندگی جهان نام این دودمان باقی و برقرار بماند . ایندعا از من و جبرئل امین باد. ***** 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب: *هِرودوت, (زاده ۴۸۴ - مرگ ۴۲۵ پیش از میلاد) نخستین تاریخ‌نگار یونانی زبان است که آثارش تا زمان ما باقی مانده‌است, هرودوت از مردم هالیکارناس کاریا (بودروم ترکیه کنونی), شهر یونانی نشین آسیای صغیر بود و چون در آن هنگام این شهر بخشی از حکومت ایران به شمار می‌رفت, مورخ مذکور را تبعه ایران ذکر کرده‌اند, گرچه او را پدر مورخین خوانده‌اند ولی در واقع نخستین مورخ نبوده, زیرا قبل از او دانشمندان دیگر یونانی‌ها مانند هکاتئوس مطالبی نوشته‌اند که به ما نرسیده **ابن بطوطه محمد بن عبد الله بن محمد بن إبراهیم لواتی طنجی, ابو عبد الله, در شهر طنجه سال ۷۰۳ ق/۱۳۰۴ م در مغرب بدنیا آمد و سال ۷۲۵ ه بسوی مکه عزیمت نمود و مصر, شام, حجاز, عراق, ایران, یمن, بحرین, ترکستان, میانرودان و بخشی از هند و چین, جاوه و شرق آفریقا را پیمود و سرانجام به مغرب نزد شاه ابی عنان از شاهان بنی مرین برگشت, سفر او ۲۷ سال به درازا کشید (۱۳۲۵-۱۳۵۲ م) و در مراکش سال ۷۷۹ ه/۱۳۷۷ م, درگذشت, این جهانگرد معروف آمازیغی ۵ و یا ۶ بار به ایران سفر نمود و در تمام سفرهای شرقی خود از زبان فارسی برای ارتباط با غیر عربها استفاده نمود, سفرهای او در دو سوی سواحل دریای فارس(خلیج فارس کنونی) و شهرهای فارس از جمله شیراز, خوزیه (خوزستان), تستر(شوشتر), تبریز و خراسان خواندنی است, سفرنامه ابن بطوطه از کتابهای با ارزش جغرافیایی سده‌های میانه‌است, ***رابرت ایمبری (به انگلیسی: Robert Whitney Imbrie)‏ (زاده ۱۸۸۵ - درگذشته ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۴), نایب کنسول سفارت آمریکا در تهران و دلال کمپانی نفتی آمریکایی سینکلر بود, **** - زبان مردم فارس ( بطور اخص ) , 2 - زبان مردم ایران ( بطور اعم ) , 3 - زبانی که مردم ایران پس از اسلام بدان تکلم کنند دری فارسی جدید , یا فارسی باستان , یا فارسی دری , پارسی نو , یا فارسی قدیم , یا فارسی هخامنشی ***** صفحه 1 و 2 کتاب تاریخ بختیاری دست نوشته عبدالحسین لسان السطنه چاپ پیرامون سال 1288 تهران , :: 4:59 :: توسط : farhadian shahrokh

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ایل بختیاری جاودانه کوه ها و دشت ها و آدرس farhadianshahrokh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 37
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1